چهارشنبه سوری
اصغر فرهادی - ۱۳۸۴
ملودرامی پُرکشش ، امروزی ، و ضروری
چهارشنبه سوری فیلمی است که با کمی اغماض می توان از پنج ستاره ، چهار ستاره برای آن قائل شد. فیلمنامه آن بافتی ظریف و جزئیاتی منسجم دارد و ملودرامی منتهی به یک تراژدی اجتماعی را شکل می دهد. فیلم با طرح سوءظن مژده به شوهرش مرتضی و کنش و برخورد او ، مسئله ای خانوادگی را با جلب ترحم و همذات پنداری مخاطب نسبت به طرفین آغاز کرده و گره ء اول داستانی خود را بسادگی و سریع طرح می کند، ورود روحی دخترک کارگر به خانواده آنها و جابجایی او و درگیریش در این ماجرا داستان را پیش برده و با عطف دویی غافلگیرکننده به پایانی موجه و غیرکلیشه ای می رساند، پایانی که قطعا" خوش نیست و در همینجاست که بستر ملودرام اثر به تراژدی اجتماعی تغییر می یابد.
فیلم با چهار شخصیت اصلی ساخته شده است : مژده ﴿هدیه تهرانی﴾ ، مرتضی ﴿حمید فرخ نژاد﴾ ، روحی ﴿ترانه علیدوستی﴾ ، و سیمین ﴿پانته آ بهرام﴾. هدیه تهرانی عالی است ، شک و عصبیت و خشم مژده به سرعت و با سادگی در جان تماشاگر می نشیند. فرخ نژاد که پس از دو کار شاخص "عروس آتش" و "ارتفاع پست" به یک تیپ کلیشه ای صِرف تبدیل شده بیشتر موفقیت انتخاب کننده ء بازیگران (Casting) فیلم را نشان می دهد تا خودش : آبادانی مستاصل و آشفته ای که "به زعم خود خر است!" کاملا" تکراری ، ولی در چهارشنبه سوری بدردبخور و کارآمد است. ترانه علیدوستی در نقش روحی که نقشی پیش برنده و کلیدی در فیلم است بطور نسبی و بهرحال از عهده برآمده و در کل موفق است، او ناظر و شاهد عینی و قاضی ماجراست ، تصور کنید با حذف او چه بر سر ساختار و چهارچوب اصلی فیلمنامه می آید؟ مناسبترین جایگزین برای ترانه علیدوستی شاید گلشیفته فراهانی می بود که شاید بازی او هم چندان تفاوتی با علیدوستی نمی داشت. باران کوثری یا پگاه آهنگرانی بخاطر فیزیک چهره و پیکر بکلی برای این نقش نامناسبند. پانته آ بهرام هم به استثنای ضعف فاحش بازی در سکانس بشدت ضعیف ملاقات با مرتضی در اتومبیل ﴿که در پایان سکانس و با ترکاندن بمب موتورسواران تا حدی آنرا جبران می کند﴾، در بقیه موارد قابل قبول و موفق است.
چهارشنبه سوری در فیلمبرداری و صداگذاری سوراند ﴿Surround﴾ و انتخاب زمان وقوع داستان در فیلمنامه موفق است. دوربین پرتحرک و صداهای جانبی و تدوین سریع و صحنه آرایی هارش همه در خدمت عرضه ء فضای متشنج زندگی این خانواده به مخاطبند.
فیلم ، فیلم ِ جزئیات است با فضایی بسته ، بیشتر ِ کار در آپارتمان مژده و مرتضی می گذرد. گردش چهارشنبه سوری مرتضی و امیرعلی و روحی هم بگونه ای در فضای بسته اتومبیل شکل می گیرد. و اما زمان وقوع داستان : چهارشنبه سوری. از نخستین نماها با صدای ترقه و بمب و شلوغی و تردد در فضای متشنج این جشن باستانی که حالا دیگر به روز فرافکنی و تخلیه عمومی بدل شده قرار می گیریم ، فیلم هرچه به انتها نزدیکتر می شود صداها و شلوغی و ترقه ها پرحجم تر می شوند و موسیقی فیلم نیز در کنار افکت های صوتی ، فضاسازی موازی و کارآست. در سکانس پایانی بازگشت مرتضی به خانه ، صداها و موسیقی تحلیل می روند ... تحلیل می روند تا بازیگر و مخاطب را در فکر رها کنند و یک سوال را در ذهن بجا گذارند : "چطور می شود به اینجا رسید"؟
ظرافت های داستانی و پیچش های ظریف مضمونی، پیش آگهی های جزئی ولی کارآمد در جای جای فیلم به چشم می خورند :
- "بوشو می ده".
- "این روبرویی ها هم که فردا ۴ صبح می رن دوبی".
- فندک سیمین و حضور صاحبخانه و چایی گذاشتن ِ روحی.
- عطر سیمین و نحوه بخاطر سپاری بوی آن توسط روحی.
- مهربانی سیمین و جلب ناخودآگاه سمپاتی روحی و ...
فیلمنامه ء فیلم با دقت و موجز نگاشته شده و همین امر باعث شده تا مضمون سطحی اولیه ء ملودرام که وجه عامه پسندتری دارد با وجه سینمایی و پُر کشش کار و تعلیق و فریب تماشاگر حرفه ای تر در قضاوت ﴿تا پیش از رو شدن دست مرتضی با آن شخصیت ظاهرالصلاحش﴾ و بار تراژیک اجتماعی که برآیند نهایی اثر و وجه خاص آن است بخوبی ممزوج شده و فیلم متبوع عام و خاص گردد. فروش روزافزون اثر در سینماهای تهران شاهد خوبی بر این مدعاست. با تماشای چهارشنبه سوری خسته و بی نتیجه از سالن خارج نمی شوید.
منبع: نقد سینما