در شماره پیشین این مقاله خواندیم که امروزه در گروه دراماتورژ نقش مهم و کلیدیای در یک گروه نمایشی به عهده دارد. در مقاله مورد نظر تا حد امکان تلاش شد تا تعریفی دقیق و اصولی از واژه دراماتورژی و جایگاه ،وظیفه و نقش دراماتورژ به شکی روشن بیان شود. در این شماره، نگاهی سریع به تاریخچه پیدایش این مهم خواهیم کرد .
تاریخ حرفه دراماتورژی
صبا رادمان:
تاریخ حرفه دراماتورژی به قرن هجدهم آلمان و تلاشهای «گتهلدلسینگ» باز میگردد.[بعد از وی] دیگران تا قرن بیستم که شامل برتولت برشت نیز میشوند به ادامه این مسیر پرداختند. اما تا زمان شروع تئاترهای محلی در دهههای 60 و 70 قرن بیستم، این حرفه، سابقهای در آمریکا نداشت. در این سالها با موفقیت«رابرت بروستاین»(1)، این پیشه سمت و جایگاهی در آمریکا یافت.» (2)
یک دراماتورژ، ترکیبی از تخصصهای گوناگون در وجود یک نفر است در حقیقت دراماتورژها تا حدی مربی و تا حدی ویراستار هستند. آنها برای کارگردان هنری، همانند الهههای «حامی هنر»(3) و دلقک موذی بارگاه، عمل میکنند. آنها منتقدان داخلی گروههای تئاتر «تماشاخانه»ها و تاریخدانان مستقر در گروه هستند. دراماتورژها میتوانند در برنامهریزی فصلی گروه کمک کنند، یا به پشتیبانی از نمایشنامهنویسان کشف نشده و یاری رسانی به آنها در اجرای نوشتههایشان بپردازند. آنها حتی نقش وکلای مدافع شیطان صفت را در برابر کارگردان نمایش بازی میکنند و در برابر وی در غیاب نمایشنامهنویس، هنگام حذف و تعویق بیمورد متن ایستادگی میکنند، زیرا به سادگی میتوان گفت، آنها کارگردانهای متن هستند؛ به این شکل که می توان گفت: کارگردان عادی عهدهدار ساخت تصویر سه بعدی نوشته است اما دراماتورژ، حفظ کلام و مقاصد نویسنده را در این ترجمه تصویری، تضمین میکند.
عدهای پیدایش دراماتورژ را در جهان، نتیجه زحمات «گتهلدلسینگ» در گروه «هامبورگ ریپورتوری»(4) در سال 1767 می دانند.
زیرا اولین بار در این سال از «لسینگ» که سالها تجربه و شهرت را در زمینه نمایشنامهنویسی و نقد تئاتر آن زمان، برای خود به ارمغان آورده بود، برای همکاری با کارگردان هنری یکی از مشهورترین گروهها، دعوت به عمل آمد. آنها میخواستند به واسطه نام و توانایی لسینگ در تدریس و نشر به اجراهایشان، حقانیت بخشیده و نقدهای مثبت او را در نشریات گوناگون به دست آورند. اما در کمال تعجب، به جای آن که تصدیق لسینگ را به دست آورند، با چیز دیگری روبرو شدند.
وی سرسختانه در برابر انتخابهای ابلهانه کارگردان هنری و کم بودن اجرای متنهای نویسندگان آلمانی در گروه مبارزه کرده و در مجموعه مقالات «دراماتورژی هامبورگی»(5) بر تولید آثار نویسندگان و نمونههای آلمانی صحه گذاشت.
همچنین، رویکرد گروه به نمایشهای مسخره فرانسوی را مورد انتقاد قرار داد و خواهان آن شد تا بازیگران خودشان را از شر چربزبانی، به منظور ارائه نمایشهایی قابل قبول و دارای قدرت تلقین، برهانند اگر چه این حرکت او نتیجهای جز عزلش را دربرنداشت.
با این وجود وی حتی بعد از عزلش نیز به نگارش مقالات گوناگون در اینباره پرداخت و تا هنگامی که گروه در اثر مشکلات مالی، سه فصل بعد از استخدام وی از هم فرو پاشید، این کار را ادامه داد و در همین زمان بود که نمایشنامهنویسان و هنرمندان دلسوز تئاتر، لسینگ را تشویق کردند.
به طوری که تا قبل از پایان قرن، موقعیت دراماتورژ در تمام فهرستهای شهرهای مهم آلمان تثبیت شده بود و براساس یک تاکتیک توافق شده دراماتورژ موقعیت نگهبان متن را برعهده میگرفت. این اتفاق مهم، کمکم از محدوده کشور آلمان فراتر رفته و اقصا نقاط جهان را دربرگرفت.
دراماتورژی در سال «1960» از طریق دانشگاهها به آمریکا وارد شد: در«ییل»(6) تحت سرپرستی «رابرت بروستاین»، آموزش منتقدین تئاتر از دانشکده زبان انگلیسی به دانشکده«نمایش» منتقل شد. «بروستاین» میدانست، اهمیت تربیت منتقد تئاتر بیشتر از آموزش مخاطبان است. در دوره آموزشی وی، منتقدان آینده به آموزش مبانی اجرای نمایش، کارگردانی، طراحی صحنه و ارائه مقدار برابری نمایشنامه و نقد تئاتر میپرداختند. به دلیل تناقضات درونی این دوره درسی، این برنامه از حرفه «نقد تئاتر» به «دراماتورژی» تبدیل شد.
از سویی دیگر و به شکل همزمان، دورههای موثر نمایشنامهنویسی در دیگر مراکز نیز راهاندازی شد، برای مثال همایش نویسندگان دانشگاه آیوا، به معرفی دورههای آموزش «حامی نمایشنامهنویس»پرداخت. این حامیان، یک به یک با نمایشنامهنویسان، کار میکردند و برای آنها اقدام به ارائه راهنمایی، حمایت و پیشنهاد میکردند. آنها هرگز برای نگارش متن، اعتباری کسب نمیکردند، ولی در ترجمه تصویری این متنها و فرایند انتقال مفاهیم از نویسنده به کارگردان مؤثر، و مسئول خوانش صحنهای متن پیش از اجرا بودند.
زمان زیادی طول نکشید تا در دانشگاه متوجه تشابه برنامههایشان شدند و به این ترتیب«حرفه دراماتورژی» زاده شد.
حرفه «دراماتورژ» خیلی زود در تئاترهای محلی مانند «میناپولیس گوتری»(7) و صحنه «دی سی آرنا»(8) ظاهر شد و افرادی در این حرفه، گمارده شدند.
«به عبارت بهتر، دراماتورژ، گاهی مروج ترجمه متنهای با ارزش از زبانهای دیگر و گاهی نیز مسئول نوشتن قطعات و برپایی نمایشهای مترقی و گسترش متنهای اصلی در فصلهای آینده است. اما از آنجایی که موقعیت دراماتورژها، آن چنان در گروههایشان عجیب است که تنها از موقعیتی مشابه خود برخوردارند، ممکن است در کناره باقی بمانند.
به هر صورت، آنها باید چشمان نقاد خود را به هر چیزی که طی فصل اتفاق میافتد باز نگه دارند.»(9)
برای هر نمایش، دراماتورژها همانند کتابهای تاریخ، اطلس و فرهنگهای انسانی عمل میکنند. آنها متنها را برای کارگردان(در جاهایی که توافق بر حذف یا دوبارهنویسی آن دارند)، به گونهای که نهایت درونمایه فکری نویسنده متن تا حد امکان، حفظ شود، ویرایش میکنند.
همچنین به توضیح زمینه دورههای تاریخی و نکات مختلف متن به طراحان و اعضای گروه میپردازند. این زمینههای تاریخی شامل نقشهها و حقایق پایهای منطقه موضوعی(متن) میشود. شرح حوادث، گرایشها، مشاهیر و دیگر نکات متن در تمام حوزهها و مناطق مختلف، شامل سیاستمداران، موسیقی، هنری، تحصیلات، فرهنگ عامه و علوم برعهده دراماتورژهاست.
دراماتورژ به تمرینات گروه سرکشی میکند تا متن را آنالیز کند و در رابطه با اشتراکات آن بحث کند. آنها برای حل سؤالات عجیبی که از تحلیل متن بیرون میآید، در تمرین حاضر هستند. همچنین درماتوروگها، یادداشتهای راهبردی برای برنامه مینویسند تا به مخاطب برای ورود به دنیای نمایش کمک کنند.
پینوشت:
1- Robert Brustein
2- Theatre textbooks - Mark Bly- Yale university- 1999, p. 12
3- Supportive muse
4- Hamburge Repertory company
5- Hamburg Dramaturgy- Gothold lessing– zimmern – Dover Publications, Incorporated– 1982– p.p 67 & 68
6- Yale
7- Minneapolis Guthrie
8- D. C. Sarena stage
9- Opcit _ p.68