برگزاری جشن تئاتر در مدت یک ماه در سراسر کشور و در مراکز استانها خود بیانگر توجه ویژه به تئاتر شهرستان به منظور از میان برداشتن فاصله بین تئاتر تهران و شهرستانهاست. البته تحقق چنین ایدهآلی نیاز به بودجه هنگفت و برنامهریزی طی چند سال دارد. مرکززدایی میتواند باعث گسترش هنر تئاتر و تحقق و تعالی آن در اقصی نقاط کشورمان باشد. همگان بر فرهنگسازی و قدرت تئاتر برای چیره شدن بر ناهنجاریها آگاه هستند و تلقی درست از این هنر مردمی باعث میشود تا جامعه نیز در راه پیشرفت و شکوفایی گام بردارد.
اردیبهشت تئاتر ایران بهانهای برای شناسایی، قدردانی و نگهداری از داشتههای فرهنگی است و از سوی دیگر اصرار بر شناسایی و غلبه بر نداشتههاست. داشتههای ما عموما استعدادهای درخشانی است که داریم و حمایت از آن تداوم بخش حرکات فرهنگی است. هنرمندانی که بی هیچ ادعا و با قناعت خاص در دوردست ترین نقاط میکوشند تا در فرهنگسازی شهر و دیار خود موثر باشند. البته این حرکات شایسته از دوردستها انجام میشود و تا مرکز پیش میآید و حتا فراتر از آن تا بیرون از مرزهای کشورمان فراگیر خواهد شد؛ زیرا هنر مرز نمیشناسد.
مروری بر دو سال گذشته
در دو سال گذشته اردیبهشت تئاتر باعث شد تا چهرههای تازه ، خلاق و فعال به تئاتر کشور معرفی شوند و همچنین نام و نشان چهرههای قدیمی و پیشکسوت که برخی از آنان در مهجوری و فراموشی به سر میبردند، برای نسلهای امروز مطرح شود. مطمئنا شناخت این بزرگان و آشنایی با رهپویه آنان باعث می شود که نسل امروز بهتر در مسیر تکاپو و کنکاش قرار گیرند، و در نتیجه برآیند مطلوبتری در وادی تئاتر به وقوع بپیوندد.
علاوه بر هنرمندان، منتقدان تئاتر، روزنامه نگاران، خبرنگاران و اصحاب رسانه هم از این تقدیرها و تشویقها بی نصیب نماندند؛ چرا که آنان نیز در تبلیغ تئاتر به منظور جذب مخاطب و اطلاع رسانی در زمینه مسائل و مشکلات هنرمندان و مسوولان نقش اساسی بر عهده دارند چنین تشویقهایی باعث تداوم ارتباط و بقای تئاتر به مفهوم حرفهای آن در سراسر کشور خواهد شد. البته در برخی از موارد هم همیاری رسانهها سبب راه اندازی، افتتاح و گشایش تئاتر در دورترین نقاط خواهد شد. خواست مردم و تلاش و پیگیری آنان چنین روندی را تسریع خواهد کرد و تا علاقهمندی و نیاز عمومی در نقطهای احساس نشود، ضرورت ایجاد و بودن تئاتر در آن منطقه نیز جدی گرفته نخواهد شد. در حالیکه ما هر چه تئاتر و فعال تئاتری داشته باشیم، بازهم با یک نگاه مثبت و کارشناسانه به لحاظ اهمیت فرهنگی شدن جامعه کم خواهد بود.
بنابراین طی دو سال گذشته قدم های اساسی در این رابطه برداشته شد که نتیجه آن هم انتشار گزارشی از تالارها و فعالیتهای تئاتری در سراسر کشور توسط امور شهرستانهای مرکز هنرهای نمایشی بوده که می توان به چشم انداز آن در سالهای بعد هم امیدوار بود. به همین دلیل در دوره سوم می توان انتظار حرکاتی بایستهتر را داشت که در شناسایی و تداوم تئاتر در تمام شهرهای کشور مورد بهرهبرداری اساسی و لازم قرار گیرد.
در دو سال گذشته ما با نامهای زیادی در چهارگوشه ایران روبرو شدیم، که سال هاست با جان و دل سکاندار تئاتر کشورمان بودهاند. رضا صابری، کمال علوی، رضا حسینی و سعید تشکری در مشهد، یونس آبسالان در یاسوج و شیراز، ایرج صغیری در بوشهر، صادق عاشوری در همدان، هادی نامور در گرگان و کردکوی، رضا میرمعنوی در رشت، صادق فاضلی، سعید بهروزی و محمد جمالپور در اهواز، رضا خدادبیگی در زاهدان، ناصر کوشان در اصفهان، کامران شهلایی در کرمانشاه، سیامک افزایی در تبریز، جمشید داورپناه در بجنورد، علیرضا حنیفی در قروه، و... از جمله هنرمندان نامی کشورمان هستند که در سالهای گذشته بانی دوام و بقای تئاتر در شهرهای خود بودهاند و مطمئنا هنوز هم میتوان بر این فهرست، نام بزرگان دیگری را هم افزود که در این تعجیل از قلم افتادهاند.
کمبودها و داشته های فرهنگی
شاید کمبودها مانع از بروز تعدادی آثار چشمگیر شود که این هم با غلبه بر نداشتههای فرهنگی ممکن خواهد شد. ما هنوز در بسیاری از نقاط از نداشتن تالارهای تئاتر استاندارد رنج میبریم. بسیاری از هنرمندان جوان ما از داشتن مربی و آموزشهای لازم مقدماتی و پیشرفته محروم هستند. مردم با هنر تئاتر به دلیل نبود و عادت نداشتن به آن بیگانه شدهاند. نیروهای فعال از نبودن بودجه کافی و حمایتهای لازم در رنج و عذابند. پیشکسوتها در فراموشی و مهجوری به سر میبرند؛ اما اردیبهشت تئاتر سعی بر آن دارد که در برقراری ارتباط با زحمتکشان و پویندگان تئاتر ایران در هر نقطهای از وطن بکوشد و در ارج و قرب قائل شدن برای آنان راه را بر آینده این هنر ناب و موثر بازتر کند.
امروز هر چه استعداد بی نظیر داریم، روزگاری در شهرهای خود بر این هنر ناب مسلط و آگاه شدهاند و بعدها با طی مدارج علمی و هنری جایگاهی معتبر و شناسا در مرکز یافتهاند وگرنه این مرکز نشینان تئاتر چندان هم داعیه مرکز نشینی ندارند و حالا بنابر شرایط و یا گذارندن امور زندگی مجبور به مرکز نشینی شدهاند. اگر امروز به ازای 400 شهر متوسط و بزرگی که داریم، 400 تئاتر شهر میداشتیم، دیگر هیچ کس تن به کوچ و دوری از وطن خود نمیداد و اگر هم ناگزیر بود، بازهم دیار خود را از داشتههای هنری و فرهنگیاش محروم نمیکرد.
فقط در یک بررسی ساده و آن هم با اشاره به نامهای بزرگان، بهتر بر این موضوع واقف میشویم که تئاتر شهرستانها هم میتواند هم تراز با تهران، نامآور و فعال باشد.
از اصفهان (علی رفیعی)، از سنندج (قطب الدین صادقی و بهروز غریبپور)، از شیراز ( امین تارخ، خسرو حکیم رابط، عبدالحی شماسی، اصغر همت، حمید مظفری)، از خوزستان (فرهاد مهندس پور و عزت الله مهرآوران)، از رشت (زنده یاد اکبر رادی و محمود طیاری)، از اردبیل ( سیروس ابراهیم زاده و جابر عناصری)، از کرمانشاه ( عباس جوانمرد، فخری خوروش، محمدرضا خاکی و مرحوم نصرت نویدی)، از مشهد (زنده یاد عبدالحسین نوشین، داود و رضا کیانیان و زنده یاد حسن حامد)، از تبریز (زنده یاد غلامحسین ساعدی) و بسیاری دیگر از هنرمندان میان سال و جوان که مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد، یادآوری نام ایشان به هر جهت این افراد متولیان فرهنگی تئاتر کشورمان در دهههای اخیر بودهاند که همین مرز بین تئاتر تهران و شهرستان را بیشتر روشن میکند.
بدیهی است که هنوز هم در اروپای مدرن، داشتن تئاتر در هر شهر و دهکورهای نشانه تمدن و فرهنگ است و همه به ضرورت، چنین استنباطی را از تئاتر تلقی میکنند. ما هم اگر به روزنامه و مدرسه و دانشگاه به عنوان خاستگاههای فرهنگی و دموکراسی توجه نشان دادهایم، توجه داشتن به ایجاد تئاتر هم در این زمینه خود یک راه حل خواهد بود.
بنابراین توجه به هنرمندان در هر سن و رتبه هنری، خود زمینهساز فرهنگی قابل تاملی خواهد بود. هنرمندان تئاتر نیز به دلیل گروهی برگزار شدن این هنر و از سوی دیگر ارتباط مستقیم با تماشاگر بیشتر از هنرمندان دیگر میتوانند در روند غلبه بر مشکلات اجتماعی و فرهنگ سازی عمومی کمک حال جامعه باشند. انتخاب متون اغلب بر پایه همین خواستها، مسائل و دغدغههای عمومی صورت میگیرد که خود بهترین شیوه بیانی برای برطرف شدن آنها خواهد بود.
"زری طالبی" در گفتوگو با سایت ایران تئاتر، در این رابطه میگوید: «ما سالها قبل در گروه زنده یاد "حسن حامد" کار میکردیم و خود وی قبل از فوت از من خواست که این متن را به صحنه ببرم. حسن حامد از چهرههای برجسته تئاتر در دهه 60 است که نمایشنامههای شناخته شدهای چون "بچه تابستان" از وی به یادگار مانده است.»
وی میافزاید: «پس از سالها امسال شرایط برای اجرای این اثر در جشنواره و پس از آن اجرای عمومی، فراهم شد.»
طالبی درباره شرایط اجرا میگوید: «به دلیل آنکه بلافاصله پس از جشنواره، اجرا را آغاز کردیم و از قبل برای این کار برنامهریزی نشده بود، فرصت کمی برای تبلیغ و یا تغییر در اجرا داشتیم و این امر تا حدودی بر اجرا تأثیر گذاشته است. با این حال اندکی در دکور نمایش تغییر ایجاد کردهایم.»
نمایش "افسانه زمینی" که برداشتی آزاد از موش و گربه عبید زاکانی است تا 24 اسفند ساعت 19:30 در تالار سنگلج روی صحنه است.
به گزارش سایت ایران تئاتر و به گفته"اصغر همت" سخنگوی هیأت مدیره خانه تئاتر، با مبلغی که اخیراً توسط معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به خانه تئاتر داده شده، قرار است به زودی امور تاسیساتی ساختمان جدید خانه تئاتر آغاز شود.
"محمد بهرامی" مدیر روابط عمومی خانه تئاتر نیز در گفتوگو با سایت ایران تئاتر گفت:«شروع برنامههای تاسیساتی این ساختمان نیازمند مبلغ بیشتری است که یا باید از طریق حامی مالی و یا کمکهای دیگر تامین شود.»
همچنین خانه تئاتر قرار بود سمینار تحقیقاتی با همکاری فرهنگستان هنر را 17 دیماه در زمینه تعزیه برگزار کند که این سمینار برگزار نشد.