رضا آشفته
علی حاتمی پیش از آنکه مراحل تکمیلی دانش و زیبایی شناسی هنری خود را در تلویزیون طی کند و در سینما به اوج برسد، در مقام یک نمایشنامه نویس فعالیت حرفه ای خود را آغاز میکند. به گفته علی نصیریان،علی حاتمی ریشه در تئاتر داشت، و به همین دلیل اصالت هنری را در آثار تلویزیونی و سینمایی خود رعایت میکرد.
به گزارش سایت ایران تئاترعلی حاتمی در23مرداد 1323در محله شاهپور تهران چشم به جهان گشود، و در همین محل و بودن در بطن یک زندگی سنتی ، با قصههای عامیانه و افسانههای اصیل ایرانی دمخور شد و زبان کوچه و بازار و فرهنگ عمومی در گوشت،پوست،خون و استخوانش نفوذ کرد و از او در آینده یک چهره اصیل ایرانی و هنرمندی بی بدیل ساخت.
علی حاتمی گویا از همان نوجوانی علاقه مند به نگارش نمایشنامه میشود،و حتی متنی را مینویسد و توسط عدهای از برو بچههای محله شاپور اجرا میکند. این حرکت خود مقدمه ای میشود تا او بعدها در کلاسهای آزاد نمایشنامه نویسی اداره هنرهای دراماتیک(واقع در آب سردار)شرکت کند و بعدها که این اداره تبدیل به دانشکده هنرهای دراماتیک میشود،علی حاتمی در رشته ادبیات نمایشی تحصیل خود را آغاز میکند، و همزمان پا به عرصه فعالیت های حرفه ای میگذارد. او که در سال 43وارد دانشکده هنرهای دراماتیک شده بود، در سال 44 در تالار این دانشکده نمایشنامه دیب(دیو) را با کودکان مؤسسه آموزشی فرهنگ آرزو اجرا کرد که جزء اولین دست نوشتههای نمایشی او به شمار میآید.
داود رشیدی که یکی از استادان علی حاتمی است، در این باره میگوید:طی چند ماه کوتاه تحصیلی علی حاتمی در دانشکده هنرهای دراماتیک، من هم یکی از استادان او بودم. جوانی استثنایی بود . باهوش، پردل و جرأت با گنجی از قصه و حدیث و خاطرههای ایرانی و قدیمی که معلوم نبود با آن سن کم چطور در قلب او جای گرفتهاند. فضای تنگ دانشکده برای استعدادی چنان شگرف کوچک مینمود. او دانشکده را رها کرد اما با هم معاشر بودیم و ساعات بسیاری در در کنار هم میگذراندیم. در این نشست و برخاست ها نمایشنامه "حسن کچل"را برایم خواند و من با وجودی که تا آن زمان کاری چنین ایرانی را تجربه نکرده بودم چنان به شعف آمدم که تصمیم گرفتم حسن کچل را در تئاتر 25شهریور آن زمان و سنگلج فعلی روی صحنه بیاورم. یادش بخیر"علی حاتمی،پرویز فنی زاده". این اولین نمایشنامه علی حاتمی بود که(به صورت حرفهای) اجرا شد و البته نمایشنامه های دیگری از این هنرمند روی صحنه رفت.
نوشتن نمایشنامه "دیب"،آغازی برای فعالیت های علی حاتمی در عرصه ادبیات فولکلور و عامیانه و سنتی کشورمان شد و او توانست با احیای قصههای قدیمی با رویکرد امروزی و افزودن فراز و نشیب های نمایشی از جایگاه منحصر به فردی برخوردار شود. او بعد از این موفق به نگارش نمایشنامههای دیگری مانند "خاتون خورشیدباف" ،"آدم و حوا"،"حسن کچل و چهل گیس"،قصه حریر و مرد ماهیگیر"،"شهر آفتاب و مهتاب" و"ساتن" شد. این نمایشنامه ها به مرور توسط علی حاتمی و دیگران اجرا شدندو در آن زمان با استقبال عمومی مواجه شدند. نوع نگارش نمایشنامه های علی حاتمی،پس از مدتی تبدیل به شیوه و فنی فراگیر در عرصه نمایشنامه نویسی و اجرای تئاتر کشورمان شد. نوع کلام،شیوهخاص گفتوگونویسی،نحوه قصه پردازی،توجه به سنت های نمایشی و داستان گویی سنتی ایران،بهره مندی از آداب و رسوم و اشعار شفاهی و عامیانه،بیان صفات خوب و فراگیر انسانی،باعث میشوند که مجموعهای از ویژگی ها در کنار هم قرار گیرند و در نهایت تبدیل به یک شیوه و متد اجرایی و نوشتاری در آثار علی حاتمی شوند.بنابراین او نه تنها در سینما و تلویزیون ،بلکه در تئاتر و نمایشنامه نویسی هم شیوه خاص خود را ایجاد کرده و هنوز هم میتواند این شیوه پروپای بیشتری بگیرد چون در عرصه نمایشنامه نویسی علی حاتمی فعالیت های خود را با گرویدن به سینما کنار میگذارد،و این متون توسط دیگران قابل پیگیری خواهند بود.چنانچه علی اصغر دشتی در دوران تحصیل دانشگاهی اش،نمایشنامه "هاسپیتال" یا "بیمارستان عشق" را طی یک بازخوانی مجدد تبدیل به نمایشنامه"کافی شاپ ،داخلی،شب"میکند، که این متن هم در سال 83در خانه نمایش اجرا شد،و در زمان اجرا تبدیل به یکی از اجراهای موفق این سال شد. در این نمایشنامه علی حاتمی نگاهی ظریف و دقیق به مقوله زندگی و عشق دارد.
پیوستن به گروه هنر ملی
از آنجا که افکار و دغدغههای ذهنی علی حاتمی به سازوکار هنرمندان گروه هنر ملی میآمد،او هم جذب فعالیتهای این گروه شد. این گروه در دهه30توانستند به طور خیلی جدی و دقیقتر اولین متون نمایشی ایرانی را خلق کنند. علی نصیریان و عباس جوانمرد از اولین پایه گذاران این گروه بودند که با نمایشنامههای" محلل" "مرده خوارها" که اقتباسی از آثار داستانی صادق هدایت بودند،کار خود را آغاز کردند. پس از آن نوبت به اجرای "بلبل سرگشته" به قلم علی نصیریان رسید که این متن آوازهاش تا اروپا هم کشیده شد.عباس جوانمرد بعدها خود سرپرستی گروه هنر ملی را بر عهده گرفت. بهرام بیضایی با رویکرد به اساطیر و تاریخ ایرانی، و بهره مندی از شکل تعزیه و نمایشهای ایرانی آثار ارزشمندی را برای اجرا در این گروه خلق کرد." پهلوان اکبر نمیمیرد"،"هشتمین سفره سندباد"،"غروب در دیار غریب" و "عروسک" نتیجه همکاری جوانمرد و بیضایی در گروه هنر ملی است. علی حاتمی هم جذب گروه هنر ملی میشود، و در تلویزیون دو نمایشنامه"شهر آفتاب و مهتاب" و "ماهیگیر و حریر" توسط عباس جوانمرد کارگردانی و پخش میشود که این اتفاق از نقاط طلایی تئاتر کشورمان به شمار میآید.
وقتی اصرار و پافشاری علی حاتمی در خلق و ارائه آثار نمایشی برگرفته از قصههای کلاسیک ایرانی زیادتر از حد معمول میشود،شایعه میسازند که علی حاتمی مادربزرگی دارد که این نمایشنامه ها را مینویسد، و حاتمی برای پاک کردن این شایعه نمایشنامه"آدم وحوا"را با سبک و سیاق امروزی تر مینویسد و به عمد از فضای قصهها و افسانههای عامیانه دورمی شود .همچنین نمایشنامه"فوتبال" هم به شیوهای نوشته شده که کاملا با آثار گذشتهاش متفاوت است. در این اثر فضای ایرانی متداول کارهای قبلی اش کمتر دیده میشود، و تنها دیالوگهای فلسفی در آن ذکر شده که خاص جوامع شرقی است. نمایشنامه داستان بازی فوتبال بین دو تیم است که با یک توپ فرضی قصد بازی کردن دارند ولی بر سر همین توپ دچار مشکلاتی میشوند که به یک تساوی نفر بین دو گروه برسند و سیر بازی را ادامه دهند.
فهرست آثار
تمامی آثار نمایشی علی حاتمی تا زمان مرگ وی در آذرماه 75به چاپ و انتشار سپرده نمیشوند،تا اینکه سال76در یک کتاب گردآوری و منتشر میشوند. در این کتاب تعداد نمایشنامههای علی حاتمی11عنوان ذکرشده که تنها پنج عنوان آنها در این مجموعه درج شده است. همچنین در مقدمه کتاب"مجموعه آثار علی حاتمی"یادآوری شده که نسخهای از مابقی آثار نمایشی این هنرمند و نویسنده موجود نیست. علی حاتمی هم در سال48 و در زمان اجرای نمایشنامه "حسن کچل"طی گفت و گویی با مجله فیلم و هنرتعداد نمایشنامه های خود را10عنوان ذکر میکند. دراین گفت و گو نام چهار عنوان نمایشنامهاش مطرح نمیشود،شاید این آثار پس از سال48 خلق شده باشند. فهرست نمایشنامههای علی حاتمی از این قرار است:
1-دیب(دیو،اجرا شده در سال44 در دانشکده هنرهای دراماتیک)
2-خاتون خورشیدباف
3-شهرآفتاب و مهتاب(اجراشده توسط عباس جوانمرد و پخش از تلویزیون ملی)
4-آدم و حوا
5-شهر نارنج و ترنج(ممکن است همان خاتون ترنج باشد که نسخه تایپ شده آن در اداره برنامههای تئاتر در یکی دو سال اخیر پیدا شد)
6-چهل گیس
7-اژدها در سیب(نسخهای از آن موجود نیست،اما علی حاتمی در گفتوگوی سال48با مجله فیلم و هنر از آن یادکرده است)
8-حسن کچل
9-حسن کچل و شهر نارنج و ترنج (در گفت و گوی علی حاتمی از آن یاد شده)
10-حسن کچل و کوسه(در گفت و گوی علی حاتمی از آن یاد شده)
11-حریر و ماهیگیر (کارگردانی عباس جوانمرد و پخش از تلویزیون)
12-فوتبال
13-بیمارستان عشق یا هاسپیتال
14-شراب سازان.
علی حاتمی از زبان علی حاتمی
از همان زمانی که نوشتن کارهای نمایشی را شروع کردم، در جست و جوی زبان خاصی بودم که ویژگی های زبان ما را داشته باشد. در این جست و جو پی بردم که ما برای بیان مقاصدمان در بیشتر اوقات صریح حرف نمیزنیم. در حرفهایمان کنایه وجود دارد یا از امثال و حکم استفاده میکنیم و یا حدیثی از کتابهای مقدس و یا قرآن مجید میآوریم.
این لحن حرف زدن کمی شباهت به زبان قصهها دارد و میدانید که زبان قصهها-حتی قصههای بین المللی –شباهت زیادی به هم دارند. بارها اتفاق افتاده که برای اثبات نظرمان از اشعار قدما کمک میگیریم و یا اگر بخواهیم کاسبکارانه به این موضوع نگاه کنیم ،میبینیم که حتی دوره گردها هم برای عرضه و فروش کالای خود با لحنی ریتمیک و با قافیه متاع خود را عرضه میکنند. مثل:"عسل طالبی،عسل طالبی،طلا گرمک و یا آهای باقلای تازه،ندا وسیله سازه". ما حتی برای اظهار مقاصد اجتماعی و سیاسی هم از ریتم و قافیه استفاده میکنیم. فرضا در گذشته این شعر را ساخته بودند که"نان و پنیر و پونه-قوام گشنمونه"و یا برای ظل السلطان که آدم ظالمی بود این شعر را میخواندند:"کفشات رو گیوه کردی-خواهرت را بیوه کردی" چون شایع بود که او شوهر خواهرش را کشته...
اصراری که برای ردیف کردن ریتم و قافیه صرف میشد،گاه به نظر میآمد، که بعضی از کلمات بی مورد به کار گرفته شده،مثل پونه در مصرف"نون و پنیر و پونه" و واقعا همینطور است تا بهانه ای باشد که مصراع دوم در جای خود قرار گیرد و منظور گوینده بیان شده باشد پس چنین زبانی ریشه دارد و مربوط به خلق و خوی و فرهنگ مردم ما...