صبا هنر (سینما / تئاتر / هنر )

(محمد مهدی قاهری )

صبا هنر (سینما / تئاتر / هنر )

(محمد مهدی قاهری )

خشونت در تئاتر کانادا



مقاله‌ای درباره خشونت در تئاتر کانادا

بنابراین مراقب همه چیز هستم و مثل یک داوطلب در مبارزات انتخاباتی شرکت می‌کنم (مثل شرکت ‏در انتخابات ‏IATC‏). پس تلاش می‌کنم که تصوراتم را در مورد سوالات مهمی که مرا تحت تاثیر قرار ‏می‌دهند، مورد داوری قرار دهم. به عنوان مثال اگر نسبت به آلودگی روحی و جسمی حساس هستم، ‏تلاش می‌کنم با هر وسیله‌ای که در اختیار دارم با آن بجنگم. در این مسیر سعی می‌کنم به طور ویژه  از ‏ابزار ذهنی استفاده کنم. بر همین اساس در گستره این بحث، خشونت در تئاتر (و بیشتر در سینما) را ‏به عنوان نوعی از آلودگی مورد توجه قرار می‌دهم.‏
چند سال پیش دو کنفرانس در سئول و صربستان برگزار شد که هر دوی آنها به مبحث "خشونت در ‏تئاتر" اختصاص داشتند؛ کنفرانس اول که بهار 2002 در سئول برگزار شد موضوع "خشونت در تئاتر" ‏را به دقت تحت پوشش قرار داده بود و کنفرانس دوم که سال 2003 در "نوی سد" برگزار شد، بیشتر ‏به مقوله‌ای ارجاع می‌داد که شرکت‌کنندگان آن را "تئاتر اروپایی نو" می‌نامیدند؛ ولی من و دیگران ‏ترجیح می‌دادیم که آن را "وحشی‌گرایی" بنامیم.‏
کبک به طور کلی نسبتا با این جریان تئاتر فاصله زیادی داشته و به نظرم می‌رسد تا به امروز که من ‏شخصا تماشای تئاتر را نسبت به گذشته به نصف کاهش داده‌ام، ظاهرا این شکل از تئاتر اصلا در آن در ‏حال برچیده شدن باشد. البته کمتر تئاتر دیدن من، هیچ چیزی را در وجودم تغییر نداده است و ‏همچنان معتقدم که حتی اگر من امروزه ناچار به دیدن تولیدات بسیار جدید نباشم، خشونت در صحنه ‏کبک تئاتر به وفور وجود دارد. در حالی که از پیش می‌دانم که این تئاترها سر بلندم می‌کنند، ولی ‏راستش را بگویم، گمان می‌کنم هنوز می‌توانم به تعداد کافی این دست آثار را ببینم.‏
*روشهای نقد
یک منتقد در مواجهه با تئاتر خشونت باید چگونه عمل کند؟‏
‏1.‏    چشم‌های یک نفر را ببندید و نمایش‌های بدون خشونت را انتخاب کنید. به او بگویید که این ‏هوس زودگذر، مثل خالکوبی کردن، همچون دیگر اشکال خشونت در جامعه غربی، سپری ‏خواهد شد.‏
‏2.‏    در مورد  تئاتر خشونت، با سکوت در مورد ویژگی آن عمل کنید. بدین ترتیب که چشم‌های ‏کسی را بر روی آنچه که معمولا جنبه برجسته‌ای از اثر است، ببندید.‏
‏3.‏    توضیح بدهید که این خشونت چیزی جز یک عکس العمل نسبت به آنچه که در همه جای دنیا ‏وجود دارد نیست و اینکه از دوران یونانی‌ها تا ساراکین و از شکسپیر تا آرتو همواره روی صحنه ‏وجود داشته است. ‏
‏4.‏    با وجود این ریسک که ممکن است به عنوان محافظه‌کاری وحشتناک کنار گذاشته شوید؛ ‏درست برخلاف خشونتی که در صحنه جریان دارد، درباره آن بی‌پرده به عنوان مقوله‌ای ‏بی‌ارزش، خطرناک، ناسالم، بدون استفاده و با تاثیر بد بر روی تئاتر  سخن بگویید. ‏
پذیرش هیچ کدام از این موارد به تنهایی، رضایت بخش به نظر نمی‌رسد. حتی ترکیبی از هر چهار ‏روش هم چیزی نیست که کسی به آن تمایل داشته باشد.‏
به بیانی ساده، اگر مجبور باشیم یک وضعیت یا وضعیتی دیگر را در مواجهه با خشونت بپذیریم، گمان ‏می کنم که پیش از هر چیز نه به عنوان یک منتقد، بلکه همچون یک شهروند عمل کرده‌ایم. گمان من ‏اینست که خشونت باید جزئی از تئاتر و متصل به آن باشد و فکر می‌کنم که به عنوان منتقد، ناچاریم ‏روش ویژه‌ای برای آن در نظر بگیریم. می‌پذیرم که خشونت در زندگی اجتماعی به هر دلیل، امری ذاتی ‏است و این که ما به عنوان شهروندان جامعه باید با آن مخالفت کنیم یا دست کم تلاش کنیم که آن را ‏توضیح بدهیم یا به بیان بهتر آن را به عنوان یک امر منتسب به شر مورد تایید قرار دهیم. حقیقت ‏منتقد بودن این جایگاه را به فرد می‌دهد که بتواند دیدگاه شخصی خود را ارئه دهد. منتقدی که در یک ‏روزنامه بزرگ می‌نویسد یا در بهترین زمان پخش یک برنامه تلویزیونی صحبت می‌کند، قطعا تاثیر ‏فراوانی بر مخاطبانش می‌گذارد. بنابراین قضاوت ما درباره خشونت هنوز می‌تواند یک نمونه شاخص از ‏نقشی باشد که منتقد می‌تواند به عنوان یک شهروند در جامعه بازی کند. او می تواند بدون روی آوردن ‏به نقدی که به مباحث سیاسی – اجتماعی منجر شود و اعتبارش را نابود کند، از مخاطبانش استفاده ‏کند تا در مقابل ترویج یا ابتذال خشونت مبارزه کند.‏
*مفهوم بخشیدن
همان‌گونه که گفته شد، تئاتر خشونت بر روی صحنه، ممکن است در ارتباط با زیبایی‌شناسی، زشتی، ‏فرسودگی، زخم، اندام بد شکل یا زائد دیده شود که خشونت را توجیه نمی‌کند، ولی شاید آن را توضیح ‏بدهد. البته این برای آن نیست که خشونت را قابل قبول کند، بلکه برای درک بهتر آن است. بعد از ‏نمایشنامه‎ Hamm to Kazuo Ohno`s La Argentina ‎‏"ساموئل بکت" نزدیک به نیم قرن ‏است که شاهد بسیاری از تاثیرات نزول جسمانی در تئاتر هستیم که شاید خشونت از جمله آنهاست. ‏
در نمایشنامه "روزهای شادی" "بکت" شخصیت‌های زیادی وجود دارند که ابتدا تجسم یافته و شکل ‏پیدا کرده‌اند و پس از آن بخشی از وجود و جسمیت‌شان حذف شده است؛ نقص و آسیب‌دیدگی پاهای ‏گوگو(1) و ناپرهیزکاری دی دی(2) این زوج را در حال تلاش برای حلق آویز کردن خودشان به نمایش ‏گذاشته است؛ هام (3) کور و معلول است؛ کلو(4) نمی‌تواند بنشیند و والدینش نگ(5) و نل(6) پیر زباله ‏جمع‌کن هستند و در ادامه نویسنده ایرلندی وینی(7) را  در حالی که تا گردن در تپه‌ای از خاک دفن ‏شده است، خلق می‌کند. بکت حتی در نمایشنامه "من، نه" یک شخصیت زن را به مثابه یک دهان ‏مورد پرداخت قرار می‌دهد و به نمایش می گذارد. در "من، نه" تنزل و فقدان سلامت جسمی موجود ‏در آثار "بکت" به زوال، فلج شدن یا قطع عضو منتهی می‌شود. ‏
در نمایشنامه‌های یونسکو نیز انسان به گونه‌ای دیگر تغییر شکل یافته و آسیب دیده است: لاشه ‏شاگردان در نمایشنامه "درس"؛ لاشه بزرگ و پوشانده شده دیگر در نمایشنامه ‏Amedee‏ یا "چطور ‏از آن خلاص شویم؟"؛ تکثیر شدن بینی‌های رابرت در نمایشنامه ‏Jacques؛ تسلیم بودن انسان ها در ‏تبدیل شدن کل روستا به کرگدن در نمایشنامه "کرگدن" و نیز نمایشنامه "کشتن بازی" که در آن ‏همه مردم بدون دلیل می‌میرند، نمونه‌هایی از این آسیب‌دیدگی و تغییر شکل‌ها هستند.‏
جری به عنوان طلایه‌داری با استعداد در آثار "بکت" و "یونسکو"، پیش از این در حال پردازش ‏شخصیت‌هایش با هیجانی کودکانه بود. در ‏Ubo Rio‏ سربازان می‌جنگند و خودشان را مثل یک ‏دستگاه برش نابود می‌کنند و کسانی که نمی‌توانند مالیاتشان را پرداخت کنند یکی پس از دیگری در ‏‏"حفره‌ای باشکوه" ناپدید می‌شوند.‏
‏"آرتو"(8) تحت تاثیر "مارلو" (9) و "بن جانسن" (10) و دیگر الیزابتین‌ها بود، و گفته می‌شد که او ‏ابتدا خودش خشونت را تجربه و تمرین می‌کرده است، ولی نوشته‌های آرتو که نسل‌های بعد از او را ‏بیشتر از تئاترش تحت تاثیر قرار دادند، خشونتی نامحدود را ترویج می‌کردند. ‏
به راحتی می‌توان نمونه‌های بسیاری از این دست را تا به امروز پیدا کرد. بسیاری نمایش‌هایی که جسم ‏در آنها مورد خشونت قرار می‌گیرد تلاش دارند تا انسان‌های بدشکل، زشت و معلول را طبیعی جلوه ‏دهند. اینجا به محدوده کنجکاوی "رومئو کاستلوچی"، کارگردان ‏‎“Italian Societas Rafaello ‎Sonzio” ‎‏ اشاره می‌کنم. در این نمایش بازیگران کوتوله، عقب مانده ذهنی، آدم‌های خیلی چاق یا ‏قربانیان سندرم "تورته"(11) جذابیت نمایشی آنی را ایجاد می‌کنند: از "موزه اسلیپ" (12) گرفته، تا ‏‏"اورستی" (14) و "املتو" (15)‏‎ ‎و یا حتی "هی دختر!" (16) تصاویر بدن‌های مورد خشونت قرار گرفته ‏یا درب و داغون، بخشی از زیبایی‌شناسی کاستلوچی هستند.‏
من با بقیه موافق خواهم بود که از دیدن تئاتر یا قطعات حرکتی که توسط بازیگران معلول اجرا می‌شود ‏‏(که مثلا از زبان‌پریشی یا سه کروموزومی بودن رنج می‌برند) حسی دردناک به وجود می‌آید که به ‏شعری مسلم از تاثیر آن درد منجر می‌‌شود. اخیرا در مونترال، بحثی عمومی در مورد استفاده از ‏بدن‌های پیر و فرسوده بر روی صحنه داشتم که در طول آن، این سوال مطرح شد که: "نشان دادن بدن ‏پیر و فرسوده،چرا و چگونه انجام می‌گیرد؟" و اینکه: "چرا از بدن‌های فرسوده و پیر استفاده نشود؟". در ‏جلسه یک بازیگر زن، یک کاگردان، و یک استاد پژوهش همراه من بودند. آنها مانند کازونو اونو که در ‏نود سالگی در لا آرجانتینا (17)‏‎ ‎هنوز بازی می‌کرد خیلی سریع در مورد زیبایی یک جسم خراب به ‏توافق رسیدند. ‏
بنابراین می‌توان گفت که جسم پیر و معلول الزاما به زشتی و مرگ مربوط نیست. به نظر می‌رسد چنین ‏اجراکنندگانی، به خاطر محدودیت‌های فیزیکی‌شان، بجای آن که مدل‌های موجود را کپی کنند باید به ‏نوعی خاص و ویژه عمل کنند. کپی کردن کلیشه ها به واسطه صحت آن، جایگاهی را ایجاد می‌کند که ‏می‌تواند در دفعات بسیار موثر باشد. آیا بازیگرانی که بدن معلول و پیر خود را روی صحنه حمل ‏می‌کنند، ما را به دیدن بدن‌هایی تشویق می‌کنند که مورد خشونت قرار گرفته‌اند؟ از نظر من خشونت ‏شامل نمایش ضعف جسمانی انسان‌ها نمی‌شود؛ ولی چنین عملی به امید شوکه کردن تماشاگر انجام ‏می‌گیرد. بنابراین چنین نمایشی با به اجرا گذاشتن خشونت خام بیش از آنکه خشونت را تصفیه کند، به ‏واسطه آمادگی نداشتن برای استفاده از منابع تئاتر و عمیق شدن در رئالیسم اغراق شده، مثل زمانی که ‏آنتوان تئاتر لیبره را داشت، ضعف زیبایی‌شناسانه را نشان می‌دهد. وقتی خشونت فیزیکی واقعا باعث ‏لطمه زدن به جسم بازیگری می‌شود، یا زمانی که هنرمندی در اجرای فرانسوی اورلان (18) خودش را ‏روی صحنه ناقص می‌کند یا وقتی که بازیگران روی صحنه استفراغ می‌کنند و ... فکر می‌کنم فرد به ‏عنوان یک شهروند وظیفه دارد به جای آنکه خشونت را با عناوینی چون؛ آلودگی اجرا، فساد بی‌خود یا ‏عقده وسواس روحی خطرناک توصیف کند به خوانندگانش هشدار بدهد.‏
‏1-‏    Gogo
‏2-‏    Didi
‏3-‏    Hamm
‏4-‏    Clov
‏5-‏    Nagg
‏6-‏    Nell
‏7-‏    Winnie
‏8-‏    Artaud
‏9-‏    Marlowe
‏10-‏    Ben janson
‏11-‏    Tourette
‏12-‏    Sleep
‏13-‏    Orestea
‏14-‏    Amleto
‏15-‏    Hey girl!‎
‏16-‏    La Argentina
‏17-‏    Orlan ‎‏ ‏
 

نوشته: مایکل وایس، کانادا- کبک، برگردان: مهدی نصیری

من پیش از آنکه به عنوان یک منتقد به تئاتر نگاه کنم به عنوان یک شهروند با آن مواجه می‌شوم. در واقع بدین ترتیب، نقش بخشی از جامعه را بازی می‌کنم و سعی می‌کنم که حق رای دادن و قضاوت کردن را در ارتباط با تئاتر در مورد خودم امتحان کنم.

نظرات 1 + ارسال نظر
usleech دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:47 http://www.usleech.co.cc

Download raygan az rapid share ba emkanate namahdud.
www.usleech.co.cc

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد