صبا هنر (سینما / تئاتر / هنر )

(محمد مهدی قاهری )

صبا هنر (سینما / تئاتر / هنر )

(محمد مهدی قاهری )

ویژه بهرام بیضایی و تئاتر در سیمیای دوم

پاسخ به ضرورتی اجتناب ناپذیر ویژه بهرام بیضایی و تئاتر در سیمیای دوم ایران تئاتر - سرویس گزارش رضا آشفته دومین شماره از سری جدید مجله سیمیا به سردبیری علی دهباشی به بهرام بیضایی اختصاص یافته است. سرمقاله دهباشی این گونه آغاز می‌شود: نام بهرام بیضایی که کارنامه هنری‌اش به نیم قرن می‌رسد بیش از هر نمایشنامه‌نویس دیگری با تئاتر ملی ایران گره خورده است. رویکرد بیضایی به تئاتر ملی رویکردی نه صرفاً از سر احساس و عشق به سرزمینش بلکه پاسخ به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر بوده است. بیضایی بیش از هر نمایشنامه‌نویسی دغدغه نمایش ایرانی داشته و در پی آن بوده تا آنچه اجرا می‌شود به دل مردم راه یابد اما هرگز نخواسته و بر سر آن نبوده تا برای دست‌یابی به چنین هدفی حدی برای فهم مردم تعریف و معلوم کند. او از آن دسته هنرمندانی است که هرگز فرهنگ متوسط را تاب نیاورده و همین بیانگر حرمت او به مخاطب خود است. حمید امجد دبیر تحریریه این شماره از سیمیا بوده و به قول دهباشی، از الف تا ی کار دشوار ویژه‌نامه را همچون یک سردبیر متعهد انجام داده است. اما او در آغاز این ویژه‌نامه یادآور می‌شود: "بیضایی و تئاتر" عنوان بزرگی است که پرداختن به آن مجال و توان و گستره‌ای بیش از این یا هر مجموعه مشابه دیگر می‌طلبد؛ و امیدوارم اعلام آگاهی به این نکته، در همین آغاز، سوءتفاهم احتمالی درباره توهم احتمالی پدیدآورندگان این مجموعه را برطرف کند. روشن است که پرداختن به کارنامه نویسنده‌ای چنین پرکار و پربار در فرصتی بسیار اندک و حجمی معادل فقط یکی از آثار آن کارنامه، نمی‌تواند با ادعای کمال و کفایت همراه باشد. در این ویژه‌نامه سه فصل عمده وجود دارد. فصل نخست به نام "غریبه و مه با تئاتر بیضایی" شامل کلیاتی درباره تئاتر بیضایی و یادداشت‌هایی درباره برخی از آثار مکتوبش است. فصل دوم به "روشنایی صحنه با اجراهای بهرام بیضایی" که به مرور آثار نمایشی که او خود کارگردانی‌شان کرده، اختصاص یافته است. در فصل سوم هم تازه‌ترین تجربه اجرایی او به نام "ریشه‌یابی درخت کهن با افرا یا روز می‌گذرد" می‌پردازد. گردآوری این مجموعه که با مرگ شادروان اکبر رادی مصادف شده، به پاس یک عمر تلاش طاقت‌فرسا برای شکوفایی ادبیات نمایشی در کشورمان به این نمایشنامه‌نویس برجسته کشورمان پیشکش شده است. حرکتی شایسته که خبر از یگانگی خانواده تئاتری می‌دهد که در زنجیره‌ای مشترک خواسته یا ناخواسته به هم گره خورده‌اند. اصلاً همین گره‌خوردگی است که چیزی به نام تئاتر را برای تعالی جامعه و روشنگری و خرد پدید آورده است. بیش از صد و پنجاه سال تلاش مستمر عده‌ای که در نام و نشانی مانند بیضایی یا رادی پررنگ‌تر ستاره می‌شوند. بنابراین آغازگر این ویژه‌نامه یادداشتی به قلم اکبر رادی است. این یادداشت در روز تولد بهرام بیضایی که مصادف با مرگ خود رادی شد، در روزنامه اعتماد چاپ شده و همین در سیمیای دوم نقل شده است. بعد نوبت به یادداشت بیضایی در سوگ اکبر رادی می‌رسد: و غرش رودی را که از زیر سرانگشتان وی جاری بود، خاموش می‌ستود! سالشمار زندگی و آثار بهرام بیضایی، به اتفاق گفت‌وگوها، نقدها و یادداشت‌ها و مقالات موجود در این مجموعه برای دانشجویان و اهل پژوهش منبع و مأخذ معتبر و کارآمدی است که می‌تواند چون ماده خام مؤثری تبدیل به مقالات خواندنی و ماندگار شود. در این مجموعه یک میزگرد تئاتر درباره "میراث" و "ضیافت"، به نویسندگی و کارگردانی بهرام بیضایی هست که از هر جهت خواندنی است. در پاییز 1346 بهرام بیضایی دو نمایش همراه را در نخستین برنامه کارگردانی مستقلش اجرا می‌کند. در این میزگرد تئاتر که همزمان با اجرای این دو نمایش، با حضور سعید سلطانپور، آربی آوانسیان، سیروس طاقباز، محمود دولت آبادی، ملیکیان و بهرام بیضایی برگزار شده است، حقایق روشنی از وضعیت هنری و دیدگاه‌های رایج سیاسی و اجتماعی آشکار می‌شود. در این ویژه‌نامه مطالبی از ژیزل کاپوشینسکی، رضا براهنی، رضا کیانیان، بهرام جاسمی، محمد چرمشیر، ایرج کریمی، شهرام جعفری‌نژاد، اصغر عبداللهی، محمد رحمانیان‌، افشین هاشمی، فارس باقری، محمد رضایی‌راد، مژده شمسایی، هژیر داریوش و حمید امجد آمده که هر یک به نوعی جذاب و خواندنی است. عکس‌ها و پوسترهای چاپ شده نیز بر زیبایی مجموعه می‌افزاید تا تصویری از مجموعه اجراهای بهرام بیضایی را در اختیار علاقه‌مندانش قرار دهد تا از زوایای مختلف به درک و دریافت محکمی از روند کاری‌اش دست یابند. عروسک‌ها عنوان اولین نمایشی است که با کارگردانی بهرام بیضایی در گروه هنر ملی در سال 45 برای پخش از تلویزیون ضبط می‌شود. او نخستین اجرای صحنه‌ای خود را در آذرماه 46 در تالار بیست و پنج شهریور (سنگلج) انجام می‌دهد که دو نمایش همراه "میراث" و "ضیافت" نام دارند. "سلطان مار" یکی دیگر از کارهای بیضایی است که در تهران و شهرهای شمالی ایران اجرا می‌شود و پس از این او تا سال 58 کارگردانی نمی‌کند. در ان سال "مرگ یزدگرد" را به صحنه می‌آورد و بر اساس آن فیلمی هم می‌سازد. 18 سال وقفه در کارگردانی او پس از این اجرا تا "بانو آئویی" و "کارنامه بندار بیدخش" می‌افتد. او در سال 76 و 77 این دو اجرا را در تئاترشهر به صحنه می‌آورد که با استقبال شدیدی روبه‌رو می‌شود و این یک اتفاق تازه در ساختار تئاتر کشورمان است. به این علت آن‌ها که ممنوعیت اجرایی داشته‌اند یک بار دیگر فرصت حضور در صحنه را پیدا می‌کنند. در سال 82 "شب هزار و یکم"، سال 84 "مجلس شبیه در ذکر مصایب استاد ماکان و... " و در سال 86 "افرا یا روز می‌گذرد" را به صحنه می‌آورد. در این ویژه‌نامه به تک تک این آثار بر اساس یک مطلب مرتبط پرداخته می‌شود که قبلاً در جاهای دیگر این مطالب منعکس شده‌اند. پایان بخش آن هم یک گفت و گوی مفصل از حمید امجد با بیضایی درباره متن افراست، که گفت‌وگو درباره اجرا هم به دلیل مرگ رادی به تعویق می‌افتد و در این فرصت به آن پرداخته نمی‌شود