صبا هنر (سینما / تئاتر / هنر )

(محمد مهدی قاهری )

صبا هنر (سینما / تئاتر / هنر )

(محمد مهدی قاهری )

بهرام بیضایی: ترجیح میدهم سهراب کشی را به صحنه ببرم

خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران
سرویس: فرهنگ و هنر - تئاتر

بهرام بیضایی قصد دارد نمایشنامه‌ی «سهراب‌کشی» را به صحنه ببرد.

این کارگردان تئاتر و سینما به خبرنگار تئاتر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت: احتمال دارد نمایش «سهراب کشی» را به صحنه ببرم اما از‌آنجا که این نمایش را سال 75 نوشته‌ام، نخست باید نگاه دوباره‌ای به آن بیندازم بویژه اینکه صحبت اجرای این نمایش در یک سالن بزرگ مطرح شده است.

بیضایی احتمال دارد در صورت فراهم شدن شرایط این نمایش را آبان ماه سال جاری به صحنه ببرد.

بیضایی به ایسنا گفت: اگر نمایشنامه‌ی «افرا» به‌سرنوشت فیلم «لبه‌پرتگاه» دچار نشده بود ـ که در آخرین لحظه اجرای آن با مشکل روبرو بشود ـ حتما آن را اجرا می‌کردم اما به دلیل سرنوشتی که برای این نمایشنامه پیش آمده ترجیح می‌دهم نمایشنامه‌ی «سهراب کشی» را اجرا کنم که متن آن تاکنون چاپ نشده است.

به گزارش ایسنا، این نمایشنامه نگاهی نو به اسطوره‌ی «رستم و سهراب» دارد که بخش کوتاهی از آن در مراسم نکوداشت بهرام بیضایی در خانه هنرمندان ایران توسط مژده شمسایی روخوانی شده بود.

بیضایی آخرین‌بار اوایل سال 84 نمایشنامه‌ی «مجلس شبیه‌ در ذکر مصائب دکتر نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین» را در تالار اصلی مجموعه‌ی تئاتر شهر به صحنه برد.

انتهای پیام

سخنرانی احمد دامود عنوان شد: عناصر اصلی بازیگری متد

در جلسه سخنرانی احمد دامود عنوان شد: عناصر اصلی بازیگری متد
 
   

نخستین نشست پژوهشی دفتر انتشارات و پژوهش مرکز هنرهای نمایشی با حضور جمع کثیری از دانشجویان، هنرمندان و اساتید عصر گذشته در تالار چهارسو برگزار شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، در این جلسه، احمد دامود به توضیح عناصر اصلی و عملی بازیگری متد و تفاوت‌های آن با آنچه در تئاتر امروز ایران جریان دارد، پرداخت و با تشریح عناصری چون"تمرکز بازیگر بر بازیگر مقابلش و نه برخورد"، "زندگی در لحظه"، "تقسیم بندی نمایشنامه به صحنه‌های کوچکتر از دید هر بازیگر و برای خودش" و"چگونگی بازسازی لحظات عاطفی و احساسات شدید" چهار عنصر اصلی بازیگری متد را برای حاضران بیان کرد. او متذکر شد هر یک از عناوین یاد شده تمرینات عملی خاصی دارد و باید در کلاس و یا حین تمرین به آن پرداخته شود و او در فرصت محدود یک ساعته فقط می‌تواند این شیوه را معرفی کند.
تمرکز بازیگر بر بازیگر مقابلش
وی در خصوص تمرکز بازیگر بر بازیگر مقابلش توضیح داد:«در این اصل هر جا بازیگری متوجه شود که دارد خوب یا بد بازی می‌کند، اشتباه کرده است؛ چون توجه لازم روی بازیگر مقابلش را از دست داده است. اما در حال حاضر دیده می‌شود که بازیگران اغلب روی خودشان متمرکز هستند و می‌خواهند خودشان بهتر بازی کنند. در حین تمرین نیز پس از چند بار روخوانی و توضیحات کارگردان، بازیگر متوجه می‌شود که در هر صحنه چه احساسی دارد و با همین شیوه پیش می‌رود در حالی که روابط علت و معلولی صحنه، به دلیلی اتفاق می‌افتد. زمینه احساسات، از قبل در متن و به وسیله نویسنده ایجاد شده و نوع رفتار، کلام و... باعث بروز احساسات خاصی بوده است. حال اگر بازیگر مقابل، آن گونه که باید عمل نکند، نمی‌توان حس آن لحظه را طبق دستور ارائه داد. تئاتر زنده است و شما نمی‌توانید مشخص کنید که درجه عصبانیتم 70 است یا 40 و من باید فلان جا 95 درجه عصبانی شوم. همین نکته دلیل تفاوت اجراها از یکدیگر است و مشکل اصلی از تمرینات نمو کرده است.»
زندگی در لحظه
وی زندگی در لحظه را یکی از ویژگی‌های شیوه متد عنوان کرده و افزود:«وقتی روی صحنه هستید، در همان لحظه‌ای که هست و فقط در آن لحظه حضور دارید. هر‌گاه از آن لحظه خارج شدید و به گذشته یا آینده فکر کردید، اشتباه کرده‌اید. برای مثال در ورزش فوتبال یک بازیکن پیش از شروع بازی روی زمین می‌رود و نرمی و سفتی زمین، چمن، درجه رطوبت، زاویه‌ها، کفش و حتی جهت وزش باد را مورد توجه قرار می‌دهد، ولی آن گاه که بازی شروع می‌شود، دیگر به هیچ یک از این‌ها فکر نمی‌کند. در عین حال که به همه این‌ها توجه دارد؛ یک توجه نیم آگاه. ذهن او یک انبار اطلاعاتی فراهم کرده و در تمام لحظات، اطلاعات به طور ناخودآگاه در اختیار عضلات او قرار می‌گیرد و باعث می‌شود که او دقیقاً درست عمل کند. بازیگر نیز تمام تمرینات را انجام می‌دهد، اما در لحظه بازی فقط به همان لحظه فکر می‌کند و براساس اطلاعات‌ آن لحظه عکس‌ العمل نشان می‌دهد. اگر به لحظه قبل بیندیشد، انبار اطلاعاتی او به آنالیز کردن عمل قبل می‌پردازد و باعث می‌شود دوباره اشتباه کند. بازیگر باید توانایی پیدا کند تا اشتباهات لحظه قبل را کنار گذاشته و فقط به شرایط آن لحظه فکر کند.»
تعریف صحنه‌های کوتاه برای خود
دامود با تأکید بر این که هر بازیگر باید نمایشنامه را از دید شخصی خود به صحنه‌های کوچک تقسیم کند، گفت:«این صحنه‌ها شروع و پایان دارد و در عین حال به یکدیگر متصل هستند. هر صحنه هدف خاص و مشخصی دارد که به چرایی و چگونگی عمل می‌پردازد و روی بازیگر مقابل قابل آزمایش است.»
وی توضیح می‌دهد:«در‌"بازیگری متد" بازیگر اصلاً با هدف کلی نمایشنامه کاری ندارد. شخصیت‌های دیگر را نیز تحلیل نمی‌کند و فقط به صحنه بندی نقشی که ایفا می‌کند، می‌پردازد؛ بنابراین با صحنه بندی بازیگران دیگر متفاوت خواهد بود. به این ترتیب که بنا به دلیلی که در نمایشنامه وجود دارد، شروع و پایان یابد؛ یعنی آن چه مورد بحث و جدل است تمام می‌شود. این تقسیم بندی تا حدی فرضی است و در برخی از اوقات نیز به سادگی انجام نمی‌شود. برای مثال در صحنه‌ای که نسبت به بازیگر مقابل به شدت عصبانی هستید و دلیل آن هم وجود دارد، شما باید دلیل این عصبانیت را هدف قرار دهید نه خشم خودتان را. اگر شما عصبانی هستید(چون می‌خواهد به جایی برود که جانش در خطر است) نباید هدف شما همین دلیل باشد، بلکه هدف شما این خواهد بود که به هر قیمت از رفتنش جلوگیری کنید. وقتی از تصمیمش منصرف شد،‌ صحنه تمام است. این قابل اندازه‌گیری است. هدف صحنه باید با فعل متعدی باشد نه فعل لازم؛ به این معنی که در طرف مقابل اندازه‌گیری باشد.»
بازسازی لحظات عاطفی
وی با اشاره به این که بازسازی لحظات عاطفی در بازیگری متد از طریق تقویت حواس پنج گانه صورت می‌گیرد، گفت:«معمولاً متد راه‌هایی را برای بازسازی لحظات پیشنهاد می‌دهد. تمرینات ویژه‌ای نیز دارد که می‌توان به صورت جمعی یا فردی آن را انجام داد. در این متد، اعتقاد بر این است که ما با حواس پنج گانه با جهان در ارتباط هستیم و به کمک آن حواس دوباره آن را بازسازی می‌کنیم. با استفاده از بو، موسیقی، لمس، چشایی و... می‌توان چیزی را فراهم کرد تا آن لحظه را در خود احساس کنید. استراسبرگ معتقد است هر حادثه قبلی می‌تواند مورد بازسازی قرار گیرد به این شرط که هفت سال از آن گذشته باشد و هنوز شما را متأثر کند.»
اهمیت عمل بر کلام
این استاد دانشگاه در تشریح این مبحث توضیح داد:«اهمیت کلام در متد از بین نمی‌رود، بلکه به آن نگاهی دوباره افکنده می‌شود. کلام ما را هدایت می‌کند تا به حقیقت وقایع برسیم، اما همان طور که در لحظه عادی زندگی، در زمان عصبانیت، کلام اهمیت خود را از دست می‌دهد و حس اهمیت پیدا می‌کند، در لحظه عصبانیت روی صحنه نیز باید همین حالت را پیدا کند. در واقع کلام وسیله‌ای است که حالت درونی را بیان کند. اگر کلام اهمیت اول را داشته باشد، همه بار انتقال مفاهیم بر کلام گذاشته می‌شود و حداکثر می‌تواند یک نمایش رادیویی تولید شود.»
متن را کنار بگذارید
وی با بیان مراحل تمرین در یک نمایش نمونه در ایران و ارائه حالت‌های مصنوعی عاطفی در این شیوه گفت:«در بازیگری متد دست گرفتن متن روی صحنه ممنوع است. معمولاً دو سه بار متن را می‌خوانند آن گاه بازیگران بلند می‌شوند و بدون گرفتن متن کار را می‌گیرند، چون هدف صحنه‌ها مشخص است و کلمات وسیله توضیح حالت‌های آن‌هاست. بنابراین علت را تعقیب می‌کنند نه کلمات را. شما در این شیوه باید نقش را حفظ کنید نه متن را. آن وقت با کلمات خودتان آن را بیان می‌کند. آن کلمات را تعقیب می‌کنید، دلیل و روش درگیری را می‌دانید و با زبان خودتان آن را بیان می‌کنید؛ در عین حال از نمایشنامه هم خارج نشده‌اید.»
وی رَوند خواندن، روتوش و ارائه در صحنه را یک روند تکرار شونده عنوان‌ و تصریح کرد:«در هر بار روخوانی مقداری از متن در ذهن جا می‌افتد. قطعاً بعد از 50 بار روخوانی و اصلاح، متن را به طور کامل حفظ هستید. در نتیجه وانمود سازی ندارید، تمرکزتان بر بازیگر مقابل‌تان بنا شده و زندگی در لحظه نیز از همان زمان شروع شده،‌ اوج می‌گیرد و به میزانسن‌ها نیز عادت می‌کنید. رفتن به سوی بازیگری متد راه ساده‌ای نیست و چون تمرینات شناخته شده‌ای در ایران ندارد، بسیار سخت است.»
بازیگر انتقال دهنده توهم نویسنده از شخصیت
دامود تغییر بازیگر به شخصیت دیگر در روند تمرین هر نمایش را در شیوه متد امری عبث عنوان کرده و در این باره توضیح داد:«‌"شخصیت" یک توهم است که نویسنده آن را به کمک کلمات روی کاغذ ایجاد کرده و بازیگر آن توهم را به تماشاگر منتقل می‌کند. او تغییر نمی‌کند، خودش است؛‌ اما نه خودِ همیشگی و روزمره‌اش.»
وی با اشاره به ابعاد مختلف و متفاوت شخصیت افراد گفت:«این ابعادِ متفاوت با شیزوفرنی و چند شخضیتی تفاوت دارد. بازیگر خوبِ متد کسی است که وجوه رفتارهای پنهان شخصیتش را شناسایی کرده و از آن برای خلق شخصیت دیگر بهره ببرد. اگر فردی به شخصیت دیگر تبدیل شود، مریض است و نمی‌تواند در این حرفه باقی بماند. چون این کار حافظه و تمرکز می‌خواهد. قطعاً افرادی هستند که استعداد شیزوفرن شدن را دارند، اما از آن جا که در این حرفه مدام با عواطف، احساسات و اعصاب سر و کار دارند، این استعداد زودتر در آن‌ها بروز می‌کند.»
این مدرس دانشگاه در بخش پایانی جلسه سخنرانی به سؤالات مطرح شده از سوی دانشجویان درباره هر بخش به خصوص نحوه بازسازی عواطف، استمرار حس در طول اجرا، کشف وجوه شخصیت و... پاسخ داد

بانوی بی‌نشان کارگردان: کوروش زارعی

 

 





بانوی بی‌نشان
کارگردان: کوروش زارعی
عکس: سیدحسین فدایی‌حسین