تجلیل از ژاله علو در همایش چهره های ماندگار

بازیگر پرسابقه تئاتر، تلویزیون و دوبلاژ کشورمان در همایش چهره های ماندگار ، با تشویق شدید حضار روبرو شد.

به گزارش خبر آنلاین ژاله علو در این مراسم دوبار بر روی صحنه آمد و در هر دو بار با استقبال گرم و دست زدن های ممتد شرکت کنندگان در همایش مواجه گردید.

وی در مرحله نخست حضور خود بر روی صحنه طی سخنان کوتاهی گفت به عشق مردم ایران دهها سال کار کرده ام و هنوز هم کار می کنم.

ژاله علو از مردم خواست دعای خیرشان را همراه او کنند.بازیگر محبوب کشورمان همچنین افزود: در طول 63 سال بازیگری، همیشه مخاطبانم را در برابر دیدگانم یافته ام و مورد لطف و محبت آنها قرار داشته ام.

ژاله علو سخنان خود را با دو بیتی زیر شروع کرد:

عشق، ما را تادل خورشید برد/ بر فراز قله امید برد

چون صدف پر کرد ما را از گهر /پس دل ما را چو مروارید برد

وی همچنین به هنگام دریافت لوح تقدیر همایش چهره های ماندگار مورد تشویق حاضران قرار گرفت.

فرزاد جمشیدی که با تسلط مثال زدنی و بداهه گویی، مراسم را اجرا می کرد قبل از حضور ژاله علو روی صحنه به یکی از دیالوگ های این هنرمند خطاب به زنده یاد خسرو شکیبایی اشاره کرد.

حضور مهناز افشار در بهشت زهرا

حضور مهناز افشار در بهشت زهرا

خیلی خوبه گاهی اوقات انسانهایی که برای مردم ستاره و ستودنی هستند .از تعلقات دنیوی فاصله بگیرند و به معنویات بیشتر توجه کنند . گرچه هنر در اغلب مواردش معنویت را بهمراه دارد . برای این بازیگر  خوب وتوانا آرزوی توفیق و سلامتی داریم .

فارس سینما-مهناز افشار بازیگر محبوب سینمای ایران که فعلا در حال استراحت می باشد و به زودی چند فیلم با بازی او اکران خواهد شد,در مورد زمان استراحت خود برنامه های جالب و به خصوصی دارد.



مهناز افشار این روزها برنامه های جالبی را برای زمان دور از کار بازیگری خود تنظیم کرده است.



یکی از جالب ترین برنامه های او که مدتی است درگیر آن شده فعالیت در هنر دکوراسیون می باشد و اوج خبر زمانی است که مهناز افشار گفته است که به زودی یک آموزشگاه طراحی دکوراسیون با مدیریت او تاسیس خواهد شد.که البته جای تعجب ندارد که بازیگران وارد این عرصه شوند چون به تازگی خانم نیوشا ضیغمی نیز یک سالن زیبایی با مدیریت خود تاسیس کرده است.



برنامه دیگر مهناز افشار در زمان استراحت خود است و برای اینکه آرامش خاصی را بدست آورد در زمان هایی که از قبل تعیین می کند به بهشت زهرا می رود و با سر زدن به قبر های آشنایان و همچنین شهیدان و خواندن فاتحه برای آرامش روح شهیدان و همچنین دوستان و آشنایان خود به این آرامش برسد

ماجرای زن گرفتن کره خر - طنز

کـــره ای گــفــت بـــه بابای خرش// پــــدر از هـــمـــه جــا بـی خبرش
وقـــت آن اســــت بــــرای پســرت// ایـــــن الاغ نـــــــرّه ی کــــره خــرت
مــاده ای خـــوشگـل و زیـبا گیری// تـــو کــه هر روز به صحرا میری
وقـــت آن اســت کـه زن دار شـوم// ورنـــه از بـــی زنـــی بــیمار شوم
پـــدرش گــفــت کــه ای کـره خَرَم// ای عــزیـــز دل بـــابــــا ، پــســرم
تـــو کـــه در چــنــتــه نداری آهی// نـــه طــویـــلــه ، نه جُلی نه کاهی
تـــو کـــه جــز خـوردن مال پدرت// پـــــــدر نـــــــرهّ خـــــر دربــــدرت
هـــیـــچ کـــار دگــری نیست تورا// یک جو از عقل به سر نیست تورا
به چه جرأت تو زمـن زن طـلــبی// بـــاورم نـیــست کـــه ایـنقدر جَلبَی
بـــایـــد اول تـــو بــگـیـری کاری// بــهـــر مــــردم بــبـــری تــو باری
بعـد از آن یک دو تا پالان بخـری// بـهــر آن کُــرّه خـــوشگـــل بـبـری
یک طــویــلـه بکنی رهن و اجار// تــا کــه راضــی شــود از تو آن یار
بـعــد بـایــد بـخری رخت عروس// بـهـر آن مـاده خــر خـوب و ملوس
جُـــلـی از جــنـــس کــتـــان اعلا// روی جُـــل نـقــش و نـگـاری زیـبـا
بــعـــد بـــایـــد بـــکـــنی گلکاری// بــهــر مــاشـیـن عروس یـک گاری
وقــتی ایـــنـهــا بـــشـــود آمــاده// بــعـــد از ایـــن زنـــدگــیـــّت آغـازه
می بــری مـــاده خــرت را حجله // بــا تـــأنــی نَـکــه بـــا ایـــن عـجـله
بــشـنــو ایــن پــنــد زبابای خرت// پــــــدر بـــــا ادب و بــــا هــــنـــرت
تــا کـــه اســبــاب مــهــیــا نشود// موسم عــقــد تــو بــر پا نشود
پــس از امــروز بــرو بر سرِ کار// تــا نـــهـــنـــد آدمـــیـــان پــشتت بار