صبا هنر (سینما / تئاتر / هنر )

(محمد مهدی قاهری )

صبا هنر (سینما / تئاتر / هنر )

(محمد مهدی قاهری )

تبریک بهاری به دوستان

پیشاپیش فرا رسیدن بهار وآغاز تحول و نشاط و سر سبز را به همه


دوستان تبریک میگویم


امید که سال جدید بهترین ها در همه مراحل زندگی رایتان رقم بخورد 

فیلم سینمایی دل بیقرار


به گزارش هنرنیوز به نقل از روابط عمومی این فیلم؛ بزودی اتانولاژ فیلم سینمایی «دل بی‌قرار» به کارگردانی «قربان ‌محمدپور» زیر نظر حسن پویا آغاز خواهد شد و به تازگی صداگذاری و ساخت موسیقی فیلم توسط محسن روشن و ناصر چشم آذر به پایان رسیده و برای رساندن هر چه سریع تر فیلم به جشنواره ، اتانولاژ آن را آغاز شود .احتمالا این بخش از کار توسط فیلمبردار فیلم حسن پویا انجام خواهد شد.
«دل بیقرار» داستان خواهر و برادری به نام معصومه و علی است که بر اثر وقوع زلزله رودبار یکدیگر را گم می‌کنند و دست تقدیر برای آن‌ها وقایع ناخواسته‌ای را رقم می‌زند.
زمان رخداد زلزله بسیاری از مردم استان گیلان به‌خصوص جوانان در دقایقی پس از ساعت ۲۴ پنجشنبه سرگرم تماشای مسابقات فوتبال جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا بودند که زمین به یکباره لرزید و این‌چنین بود که به دلیل بیدار بودن، بسیاری توانستند به‌هنگام وقوع فاجعه از منازل بگریزند و زیر آوار نمانند اما در هر حال «دل بی قرار» گسستن خانواده‌ای در آن زمان است.کوروش تهامی (علی)، شهره قمر (معصومه) و نازنین فراهانی (مادر) نقش‌های اصلی کار را بر عهده دارند و علاوه بر آن‌ها، سارا خوئینی ها (مادرخوانده)، فرهاد جم (پدرخوانده) و جهانبخش سلطانی (حاج محمود) نقش‌های محوری «دل بیقرار» را ایفا می کنند. همچنین سپیده پهلوان‌زاده (اعظم )، ناصر فروغ (گل آقا)، مانیا نوحی (ناهید)، سیامک اشعریون، سیروس اسنقی، اکبر حاتمی، محمد مهدی قاهری، علی برنجیان، داود سلامی و.... از بازیگران «دل بیقرار» هستند.
پوریا ایمانی نقش کودکی علی و آرتینا سامه بازیگر نقش کودکی معصومه و... این فیلم هستند.
۲۵ روز کاری و ۷۰ درصد فیلمبرداری در تهران، ۱۰ روز کاری و ۳۰ درصد فیلمبرداری در شمال (رودبار و منجیل) انجام شده است.
فیلمبرداری این کار چهارم شهریور در تهران آغاز شد و ششم مهر و در آستانه میلاد امام رضا در روستای تاریخی هرزویل در منجیل به اتمام رسید.
فیلمبرداری «دل بیقرار» در تهران، رودبار، منجیل و لوکیشن‌هایی چون ساختمانی حوالی میدان پونک، خشکشویی،بهزیستی، پرورشگاه،فرمانداری، بیمارستان،هلال احمر، فرش فروشی ،خیابان، فضای داخلی چند خانه و .. انجام خواهد شد.

شهامت گذشتن از گردو ها

شهامت گذشتن از گردو ها
حکایت میکنند که روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد، آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد، سپس سبد را روی زمین گذاشت و به مردم گفت این سبد گردو را هدیه میدهم به مردم این دهکده، فقط در صف بایستید و هر کدام یک گردو بردارید. به اندازه تعداد اهالی، گردو در این سبد است و به همه می‌رسد."
مرد ثروتمند این را گفت و رفت. مردم دهکده پشت سر هم صف ایستادند و یکی‌یکی از داخل سبد گردو برداشتند. پسربچه باهوشی هم در صف ایستاد. اما وقتی نوبتش رسید در کنار سبد ایستاد و نوبتش را به نفر بعدی داد. به این ترتیب هر کسی یک گردو برمی‌داشت و پی کار خود می‌رفت. مردی که خیلی احساس زرنگی می‌کرد با خود گفت: "نوبت من که رسید دو تا گردو برمی‌دارم و فرار می‌کنم. در نتیجه به این پسر باهوش چیزی نمی‌رسد."
او چنین کرد و دو گردو برداشت و در لابه‌لای جمعیت گم شد. سرانجام وقتی همه گردوهایشان را گرفتند و رفتند، پسرک با لبخند سبد را از روی زمین برداشت و بر دوش خود گذاشت و گفت: "من از همان اول گردو نمی‌خواستم این سبد ارزشی بسیار بیشتر از همه گردوها دارد." این را گفت و با خوشحالی راهی منزل خود شد.

خیلی‌ها دلشان به گردوبازی خوش است و از این غافلند که آنچه گرانبهاست و ارزش بسیار بیشتری دارد سبدی است که این گردوها در آن جمع شده‌اند. خیلی‌ها قدر خانواده و همسر و فرزند خود را نمی‌دانند و دایم با آنها کلنجار می‌روند و از این نکته طلایی غافلند که این سبدی که این افراد را گرد هم و به اسم خانواده جمع کرده ارزشی به مراتب بیشتراز لجاجت‌ها و جدل‌های افراد خانواده دارد. خیلی‌ها وقتی در شرکت یا موسسه‌ای کار می‌کنند سعی دارند تک‌خوری کنند و در حق بقیه نفرات مجموعه ظلم روا دارند و فقط سهم بیشتری به دست آورند. آنها از این نکته ظریف غافلند که تیمی که در قالب شرکت، آنها را گرد هم جمع کرده مانند سبدی است که گردوها را در خود نگه می‌دارد و حفظ این سبد و تیم به مراتب بیشتر از چند گردوی اضافه است.

بسیاری اوقات در زندگی گردوها آنقدر انسان را به خود سرگرم می‌کنند که فرد اصلا متوجه نمی‌شود به خاطر لجاجت و یا یکدندگی و کله‌شقی و تعصب و خودخواهی فردی و گروهی در حال از دست دادن سبد نگهدارنده گردوهاست و وقتی سبد از هم می‌پاشد و گردوها روی زمین ولو می‌شوند و هر کدام به سویی می‌روند، تازه می‌فهمند که نقش سبد در این میان چقدر تعیین‌کننده بوده است.
 
بیایید در هر جمعی که هستیم سبد و تور نگهدارنده اصلی را ببینیم و آن را قدر نهیم و نگذاریم تار و پود سبد ضعیف شود. چرا که وقتی این تور نگهدارنده از هم بپاشد دیگر هیچ چیزی در جای خود بند نخواهد شد و به هیچ‌کس سهم شایسته و درخورش نخواهد رسید. دیگر فرصت‌ها برابر در اختیار کسی قرار نخواهد گرفت و آرامش و قراری که در یک چهارچوب محکم و استوار قابل حصول است به دست نخواهد آمد. بسیاری از شکارچیان باهوش به دنبال سبد هستند و نه گردوهای داخل آن. بنابراین حواسمان جمع باشد که بی‌جهت سرگرم گردوبازی نشویم و اصل‌کاری را از دست ندهیم.