صبا هنر (سینما / تئاتر / هنر )

(محمد مهدی قاهری )

صبا هنر (سینما / تئاتر / هنر )

(محمد مهدی قاهری )

بررسی یک دهه تئاتر اجتماعی در ایران

بدون تملق و ریا
بررسی یک دهه تئاتر اجتماعی در ایران

ایران تئاتر - سرویس گزارش

رضا آشفته

تئاتر اجتماعی طی یک دهه اخیر با اتفاقات و نمونه‌های بسیاری روبه‌رو شده است. چه در زمان دولت هفتم و هشتم و چه در زمان دولت نهم این روند مسیر پرفراز و نشیبی را پیش روی داشته است. پس از پایان جنگ تحمیلی و سپس دوران سازندگی هشت ساله، دولت اصلاحات در پی ایجاد تغییر و تحولات بنیادین در جامعه برآمد. نتیجه این که در تئاتر و دیگر هنرها نیز هنرمندان علاقه‌مند به چنین مسأله استراتژیکی شدند تا بر پایه این فضای لازم، به کنکاش پیرامون مسایل و پدیده‌ها برآیند و به حل و فصل آن‌ها بپردازند یا دست‌کم آن‌ها را در صحنه تئاتر مطرح سازند. همین رویه ساز و کار هنرمندان تا اکنون بوده است. سال 86 پس از طی شدن تعمیرات تئاترشهر، شاهد دو اجرای خارجی در تالار اصلی و چهارسو بودیم. حمید سمندریان با "ملاقات بانوی سالخورده" اثر فریدریش دورنمات سوییسی و نادر برهانی‌مرند با "مرغابی وحشی" اثر هنریک ایبسن نروژی، به مسایلی پرداختند که ذات اجتماعی و گروهی داشت. آنچه در این دو متن مطرح می‌شود، کاملاً بیرونی است. با این تفاوت که مسأله دورنمات به یک جمع بزرگتر مثل شهر و مسأله ایبسن به یک جمع کوچکتر مثل خانواده محدود می‌شود. در "ملاقات بانوی سالخورده" عدالت و فقر پیش روی هم قرار می‌گیرند، تا با عدول از یکی از آن دو، وضعیت جمع دچار بحران و چالشی اجتماعی شود. در "مرغابی وحشی" روابط نامشروع و اشتباه آدم‌ها مثل حقیقتی آشکار، برهم زننده روابط حقیقی و درست آدم‌ها می‌شود.
در همین روزها شاهد حضور بهرام بیضایی با "افرا یا روز می‌گذرد" در تالار وحدت بودیم. نمایشی که یک معلم ساده، جذاب و مهربان را مقابل جمعی از افراد نادان و دسیسه‌گر قرار داده و این وضعیت با تهمت و افترا به معلم شکل تراژیک به خود می‌گیرد. افرا همان معلم ساده است که برخلاف نظم موجود فقط یک زن خانه‌دار نیست. بلکه او در دل اجتماع به دنبال هویت‌یابی و حضور مؤثرتر برآمده است. حالا فئودالیته در پی تصاحب اوست و از سوی دیگر بازار هم از دسیسه‌چینی برای تصاحب، تملک و در نهایت فقط خانه‌دار کردن اوست. این دسیسه برچیده می‌شود و حالا یک پسرعموی خیالی، از نقطه‌ای نامعلوم برای نجات این زن پا به عرصه می‌گذارد.
خرداد 87، نمایش "موهای بلوند" به نویسندگی و کارگردانی اصغر خلیلی که در فضایی ساده و به دور از ساخت‌های دروغین، به روابط ساده و صمیمی یک زوج جوان می‌پرداخت. در این نمایش زندگی شیرین و فرهاد عاشقانه آغاز می‌شود اما خیلی تراژیک به پایان می‌رسد. مرد که در چرخه اقتصادی و اجتماعی نوین درگیر کسب درآمد بیشتر و طی کردن مدارج کاری است، غافل از زن و زندگی بخش مهم حیاتی خود را فلج می‌کند. زنش در این گیر و دار با مردی غیرمعمول و به دور از انتظارش روبه‌رو شده و حالا نتیجه، روان پریشی زن است. این هم نمونه بارز و برجسته‌ای از مسایل اجتماعی است که دامن‌گیر نسل‌های امروز کشورمان شده و باید هوشیارانه نسبت به آن‌ها آگاه شده و علیه نضج و قدرت یافتن آن اقدام کنند.
"یک دقیقه سکوت" محمد یعقوبی از آن دست متن‌های تأثیرگذار در روند نمایشنامه‌نویسی اجتماعی است. بر اساس این نمایشنامه و یا نزدیک به حال و هوای آن و یا تأثیر گرفتن از شیوه اجرا و ساختار متن آن نمایشنامه‌های متعددی نوشته شده است. در این نمایشنامه خواب طولانی و گذر زمان و پشت سر گذاشتن اتفاقات بسیار یک رکن اساسی است. زنی با هر بار خوابیدن یکی از اتفاقات و نقاط عطف اجتماعی را پشت سر گذاشته و در عین حال در زندگی خودش هم اتفاقات مهم سپری شده است. انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، دوران سازندگی، آغاز اصلاحات و بحرانی مانند قتل‌های زنجیره‌ای از جمله نقاط عطف این متن است. جامعه به این مرحله رسیده که به اهل فکر و هنر این اجازه را بدهد که درباره مسایل اجتماعی بدون هیچ تملق و ریایی دست به قلم ببرند و در این قافله افرادی مانند محمد یعقوبی، علیرضا نادری، محمد چرم‌شیر، نغمه ثمینی، محمد رحمانیان، امیررضا کوهستانی، جلال تهرانی، کورش نریمانی، محمد یاراحمدی، محمد رضایی‌راد، حسین کیانی، حمید امجد و نادر برهانی‌مرند سود بردند برای آن که از حقایق زندگی خود چشم نپوشاندند و درباره آنچه نوشتند که باید می‌نوشتند. بعد از محمد یعقوبی، همین مسأله خواب و بیداری و سپری شدن زمان در نمایشنامه "خواب در فنجان خالی" اثر نغمه ثمینی و با اجرای کیومرث مرادی در سال 82 و سپس "گزارش خواب" اثر محمد رضایی‌راد در سال 83 و بدون اجرای عمومی تکرار شد. هر سه نمایشنامه کاملاً از هم دور و متمایز هستند اما نخ ارتباط دهنده در ساختار اصلی آن‌ها یکی است. هر سه متن هم جزو متن‌های تراز اول یک دهه اخیر (از سال 77 تا 87) هستند.
یعقوبی علاوه بر آن، در "زمستان 66" به مسأله موشک‌باران تهران در سال 66 پرداخت که این متن نیز تأثیر زیادی بر نمایشنامه‌نویسی جنگ تحمیلی گذاشت. این که نویسندگان باید به حقایق تلخ و شیرین بپردازند و همین خود به راحتی می‌تواند باورها را بدون شعارزدگی و سیاست‌زدگی آشکار کند. او همچنین در نمایش‌های دیگرش "رقص کاغذ پاره‌ها" (87)، "پس تا فردا" (79 نوشته ریما رامین‌فر)، "دل سگ" (79، اثر میخائیل بولگاکف)، "از تاریکی" (80، اجرا نشد)، "قرمز و دیگران" (82)، "گل‌های شمعدانی" 83)، "ماه در آب" (85)، "تنها راه ممکن" (84)، "ماچسیمو" (87، برگرفته از رمان گراهام گرین) از این نگاه موشکافانه، تیز و نقادانه به مسایل اجتماعی دور نشد.
نادر برهانی مرند هم با همین نگاه در گروه تئاتر معاصر نمایشنامه‌های "چیستا"، "پاییز"، "شکارگاه ممنوع" و "تیغ کهنه" (نوشته محمدامیر یاراحمدی) و "بر بال فرشتگان" را کارگردانی کرده است. در "تیغ کهنه" از دوره مصدق تا انقلاب 57 زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد، در پاییز مسایل جنگ و عواقب آن را می‌بینیم و در "چیستا" مهاجرت ایرانیان در سال‌های پس از انقلاب برجسته می‌شود.
امیررضا کوهستانی از سال 87 و با اجرای "قصه‌های درگوشی" رفته رفته تبدیل به چهره‌ای قابل اعتنا در بیان مسایل اجتماعی با نگاه و شیوه‌ای کاملاً تجربی شد. او با "رقص روی لیوان‌ها" در سال 80 خیلی‌ها را متحیر کرد، از این که می‌توان با هیچ در صحنه حضور فعالانه و تأثیرگذار داشت. یک پسر و دختر که روند معکوسی نسبت به روابط اجتماعی پیش روی دارند. پسر معلم رقص دختر است و به او می‌خواهد رقص‌های آیینی هندی را بیاموزاند. دختر رانده از همه جا، نمی‌تواند مسکن و مأوایی برای خود بیابد، خودکشی می‌کند و پسر روان پریش و ویران در حال درمان شدن است. آیین و اجتماع، اسطوره و واقعیت‌های امروز در هم تنیده می‌شود و سبب‌ساز یک موقعیت عجیب و در عین حال حقیقی خواهد شد.
کوهستانی در سال 82 با "تجربه‌های اخیر" به مسأله مرگ و دور باطل زندگی پرداخت. اثری کاملاً فلسفی که در عین حال به اجتماع و روابط آدم‌ها نیز نظر انداخته بود. او در سال 84 "در میان ابرها" را کار کرد و به مسأله مهاجرت در دنیای امروز پرداخت. داستانی چندلایه و نسبتاً پیچیده و کم‌تحرک که در خارج از ایران بیشتر از داخل خریدار داشت. کوهستانی در سال 85 در آلمان به سفارش تئاتر شهر کلن "اتاق خواب" را کار کرد که مناسب فرهنگ آلمانی‌ها بود. در سال 86 "کوارتت و قتل‌های خانوادگی و دوستانه" را به صحنه آورد. باز هم تلفیق تکنیک، تجربه و مسایل اجتماعی که اعتبار کارش را مضاعف می کرد. او امروز در اروپا و کشورهای فرانسه، آلمان، ایتالیا، بلژیک، انگلستان، اسکاتلند و روسیه کارگردانی شناخته‌شده است و بیشترین حضور بین‌المللی را در آنجا برای شرکت در جشنواره‌های بین‌المللی و اجرای عمومی و ارتباط با دانشگاهیان به خود اختصاص داده است. جوانی که با تکیه بر اصالت‌های فردی و اجتماعی، به دور از ازخودبیگانه شدن به تئاتری می‌پردازد که به صورت حسی و شهودی همگان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. کوهستانی به بیانی مغناطیسی و هیپنوتیزم‌گرایانه رسیده که به راحتی می‌تواند همه را جذب صحنه نمایش خود سازد. در عین حال مسایل اجتماعی، و البته با دامنه‌ای جهان شمولانه در آثارش موج می‌زند.
محمد چرم‌شیر هم علاوه بر انواع گونه‌های تئاتری که پیش روی داشته، در این سال‌ها از نگاه اجتماعی غفلت نکرده و نمونه های برجسته‌ای را خلق کرده است. دو نمونه آن را عباس غفاری در سال‌های 84 (کبوتری ناگهان) و 85 (نجواهای شبانه) کارگردانی کرد. "کبوتری ناگهان" به زن و تحولات اجتماعی می‌پردازد که در یک خانواده اشرافی این تحول شکل می‌گیرد و زن به دنبال خواندن کتاب است. هر چند جامعه مردسالار با نازایی و سترون بودن این زن مشکل دارد. "نجواهای شبانه" در یک خوابگاه نظامی به مسایل ریز و درشت نسل‌های امروزی‌تر جامعه ایرانی می‌پردازد که سر آخر به بیانی پوچ‌انگارانه و باطل‌نما از اجتماع سوق پیدا می‌کند.
حمید امجد با "زارون"، "خرس"، "بی شیر و شکر" و "پستوخانه" (قالب سنتی) در همین زمینه قلم‌فرسایی می‌کند. محمد رحمانیان با آن که در "مصاحبه" به الجزایر و در "خروس" به افغانستان، در "ژاندارک" به فرانسه قرون وسطی و در "فنز" به انگلستان معاصر می‌پردازد اما تم مایه‌ای از خروجی این متن‌ها مرتبط با مسایل اجتماعی خودمان است.
علیرضا نادری از سال 74 خود تبدیل به یک پدیده و اتفاق اجتماعی می‌شود. او با "پچپچه‌های پشت خط نبرد"، نگاه تیز و واقع‌گرایانه‌اش را بر مسایل جاری و ساری در جنگ تحمیلی 8 ساله غالب می‌سازد. او نقطه آغاز یک نگاه نوین، منتقد و جسورانه به مسایل حاد اجتماعی است. این نگاه همین طور در دو نمایشنامه "دیوار" (79) و "سعادت لرزان مردمان تیره روز" (80) به کارگردانی محسن علیخانی پررنگ‌تر می‌شود. علی بازرلو در سال 81 نمایش "سه پاس از زندگی طیبه جوان زیبا و نجیب" را به اجرا درمی‌آورد. در این جا هم علیرضا نادری به همان نگاه واقع محور پا پیش می‌گذارد تا فراموشی‌ها و تکرار ملال‌انگیز زندگی یک مجروح آسیب‌دیده از جنگ و روانی و موج گرفته را با عینی‌ترین شکل ممکن تصویر کند. نادری از سال 81 خود پا به میدان می‌گذارد تا مفسر متن‌های خود در صحنه باشد. "پچپچه‌های پشت خط نبرد" (81)، "چهار حکایت از چندین حکایت رحمان" (82) و "31/6/77" (83) حاصل این قرائت از حقایق تلخ جنگ تحمیلی است
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد