صبا هنر (سینما / تئاتر / هنر )

(محمد مهدی قاهری )

صبا هنر (سینما / تئاتر / هنر )

(محمد مهدی قاهری )

تئاتر ما حرفه‌ای نیست افه‌ای است

تئاتر ما حرفه‌ای نیست افه‌ای است
نمایش «... در حوالی تئاتر شهر» به طراحی و کارگردانی فرهاد تجویدی، که از 20 تیر ماه جاری در تماشاخانه مهر حوزه هنری روی صحنه خواهد رفت، این روز ها آخرین مراحل تمرین را در این سالن پشت سر می‌گذارد.
به گزارش خبرنگار تئاتر برنا، 
 
 فرهاد تجویدی که بیشتر با ایفای نقش‌های ماندگار در تئاترهای تلویزیونی شناخته می‌شود در سال‌های اخیر بازگشت دوباره‌ای به تئاتر داشته و با کارگردانی دو نمایش «امیال سرکوفته» و «بوق» نشان داد که رویکردی ویژه به مسائل و آسیب‌های اجتماعی دارد.

فرهاد تجویدی گفت: داستان نمایش «... در حوالی تئاتر شهر» به حدود 12 سال پیش باز می گردد. به زمانی که بعد از کار روزانه به دیدن تئاتر می‌رفتم و ساعت‌هایی را در تئاتر شهر می‌ماندم. در آن جا بود که افراد گوناگونی از معتاد و بزه‌کار و بی خانمان را می‌دیدم و همان جا بود که با مرد چای فروشی آشنا شدم که عاشق زنی بود و به امید بدست آوردن او کار می‌کرد.

وی افزود: در آن حوالی اتفاقات متعددی می‌افتاد، در همان لحظه که تمرکزم در یک چیز بود، هزاران زندگی در همان حوالی جریان داشت. وقتی این طرح را برای دوست عزیزم فرهاد نقدعلی خواندم، پیشنهاد کرد که آن را بنویسد تا کارگردانی کنم .

تجویدی خاطر نشان کرد: «... در حوالی تئاتر شهر» اول بار در جشنواره تئاتر ماه اجرا شد و توانست دو جایزه این جشنواره را به خود اختصاص دهد.

وی بیان داشت: مهمترین اصل من در تمرینات این است که در درجه اول انسان باشیم، هنرمند بودن خودش می‌آید. اینکه ما چه وظیفه‌ای داریم و چرا به ما هنرمند می‌گویند باید دغدغه تمام بازیگران باشد، به آنها یاد آوری می‌کنم که این یک کشف و شهود است.

وی در انتقاد از تئاتر حرفه‌ای امروز آن را تئاتر افه‌ای نامیده و می‌گوید: کار گروه‌های امروز این شده که پس از تصویب متن، چند چهره معروف دور هم جمع شوند و کاری را به سرعت روی صحنه ببرند و تمام ! همین است که فردی که جاذبه ای دارد خود‌اش را تکرار می‌کند، حوصله تمرین ندارد و تنها به دستمزدی که می‌گیرد فکر می‌کند. می‌شود بازیگر مقلد مزدور! در حالی که کار بازیگر این است که در شناخت خود و نقش به جایی برسد که کشف و شهود خویشتن باشد.

تجویدی درباره استفاده از بازیگران جوان در نمایش‌هایش گفت: از بازیگران جوان و علاقه‌مند و دانش آموخته استفاده می‌کنم چون ذوق و شوق و صداقت در آنان موج می‌زند. در این جوان‌ها خلاقیت وجود دارد و از تجربه‌کردن و آموختن نمی‌ترسند. برخلاف بعضی که فکر می‌کنند با بازیگران حرفه‌ای کار سریعتر جمع می شود معتقدم به همان صورت هم تئاتر سریعتر برچیده می شود! بعد از بوق صدها تقاضای همکاری داشتم و امروز از انتخاب هایم راضی ام.

وی شکل اجرایی نمایش «... در حوالی تئاتر شهر» را تلفیقی از تئاتر سنتی و مدرن معرفی کرده و استفاده از برخی جلوه‌های سینمایی را از جمله تکنیک‌های تصویری آن بر می‌شمارد و می‌گوید: مخاطب امروز به خاطر دیدن فیلم‌ها و سریال‌های زیاد با این نوع از تصاویر ارتباط بیشتری برقرار می‌کند. متن، چند صدایی است. کسانی که آن را خوانده‌اند می گویند، با معیارهای نمایش متعارف جور در نمی‌آید. به همین دلیل هم هست که در عین حال که از بازیگران همزاد پنداری عاطفی و روانشناختی را می‌خواهم، حالات بیرونی و ژست پردازانه را نیز می‌خواهم. آنها باید چند خصوصیت متضاد را بازی کنند. از آنها می خواهم گاه سطح بیرونی و ژستیک متن و گاه زیر متن را بازی کنند. به این ترتیب شخصیت ها از خود زندگی بزرگترند. چون بیشترشان در مرز بین رویا و واقعیت در نوسان هستند.

طراحی صحنه نمایش را فرهاد تجویدی و طراحی لباس را آذر نجیبی بر عهده دارند. و موسیقی آن را امید یوسفی انجام داده و آریا حسن زاده نیز خوانندگی آن را بر عهده دارد . اشعار این قطعات موسیقی را انوش معظمی سروده است. طراحی پوستر و بروشور این نمایش را نیز مرتضی اتابکی و مریم پروانه بر عهده دارند. بهراد بهمنش عکاس و فرید ملک محمدی طراح گریم این نمایش هستند.

همچنین در گروه کارگردانی شاهین قاسمی و حمید رضا یعقوبیان به عنوان دستیار اول و دوم و سمیرا مجد به عنوان منشی صحنه همکاری دارند. فرامرز راد، سارا جوادی، روح الله رسولی، امیر لوجاقی و صمد خانی از دیگر همکاران گروه در بخش اجرای صحنه، لباس و نور هستند.

گفتنی است حامد کاتوزی، استاد تای چی چوان در تمرینات گروه حاضر است و حرکاتی برای تمرکز، هماهنگی ذهن و جسم و کشف انرژی‌های درونی تک تک اعضا گروه انجام می دهد.

در این نمایش پرپرسوناژ بازیگرانی چون زهره صالحی، عباس آمدی، انوش معظمی، گیتی قاسمی، عصمت رضاپور، سعید شیری، محمدعلی حسینعلی‌پور، میترا ضیایی‌کیا، مهدی قاهری، مرتضی زینعلی، نگار مجرد، سمیه انصاری، مریم باقری، حمید کیوان، حسین پورکریمی، امیر نیک سرشت، امید مجتهدی، نسیم اسکندری، حسین حسینی، مهسا گلدانی، روح الله رسولی، شاهین قاسمی و فرهاد تجویدی ایفای نقش می‌کنند.

نمایش «... در حوالی تئاتر شهر» از 20 تیر ماه جاری در تماشاخانه مهر حوزه هنری روی صحنه خواهد رفت.

نگاه به ویژگی های طنز مهران مدیری

در نشست «نور، صدا، دوربین، خنده» صورت گرفت؛

نگاه به ویژگی های طنز مهران مدیری

نشست بررسی ویژگی‌های طنز در آثار «مهران مدیری» در ادامه سلسله نشست‌های نقد و بررسی فیلم دفتر طنز حوزه هنری با عنوان «نور، صدا، دوربین، خنده» عصر دیروز در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.

به گزارش ستاد خبر انتشارات سوره مهر در این نشست که با حضور «مهران مدیری» برگزرا شد ، قسمت‌هایی از کارهای شاخص مدیری مثل «شب‌های برره» و «مرد هزارچهره» پخش شد و سپس حمیدرضا ابک،‌ خشایار الوند و مهران مدیری به سئوالات مخاطبان پاسخ دادند.

سپس «حمیدرضا ابک» به ویژگی های طنز مدیری پرداخت و گفت: برای خندیدن به طنزهای مدیری، مخاطب باید داده‌هایی از پیش در ذهن داشته باشد تا به شوخی‌های او پی ببرد. به طور مثال برای پی بردن به شوخی‌ یکی از قسمت‌های "مرد هزارچهره " باید روی پاتوق‌ها و جمع‌های روشنفکری مطالعه کرده باشد و با ویژگی‌های شخصیتی برخی از هنرمندان آشنا باشد. بر این اساس مخاطبی که چنین زمینه‌ای را ندارد، نمی‌تواند به کارهای آقای مدیری بخندد.

وی مهم‌ترین نکته در آثار طنز مهران مدیری را آشنایی‌زدایی دانست و گفت: حتی بی‌انصاف‌ترین منتقدان هم بر این عقیده‌اند که آثار مهران مدیری باعث ارتقای سلیقه مخاطبان شده‌ است و مخاطب ما دیگر به چیزهای بی‌مزه نمی‌خندد زیرا همان طور که اشاره کردم مدیری برای خنداندن به مخاطب باج نمی‌دهد.

در ادامه نشست مهران مدیری درمورد نحوه انتخاب بازیگران کارهایش ، با بیان اینکه « انتخاب بازیگر برای آثار من فرآیند پیچیده‌ای نیست » گفت: قبل از این که این گروه ثابت را که سال‌هاست با هم کار می‌کنیم، جمع کنم، بازیگران را از طریق تست انتخاب می‌کردم. یا این که به من معرفی می‌شدند که آنها نیز باید تست می‌دادند اما الان، با گروه ثابت خودمان کار می‌کنیم، مگر نقش‌هایی که نیاز به بازیگر جدیدی دارند که آن هم با مراجعه به آرشیوهایی که در مؤسسه بازیگری امین تارخ و برخی از موسسات بازیگری دیگر است، انتخاب می‌کنیم و از آنها تست می‌گیریم.

مهران مدیری در پاسخ به سئوالی مبنی بر این که چرا برخی از کاراکترها در کارهای او جواب نمی‌دهند؟، گفت: قطعا پیش می‌آید که من در انتخاب بازیگری اشتباه کرده باشم که این اشتباه در دو حالت رخ می‌دهد. یکی این که شخصیتی خلق می‌کنیم و در متن جواب نمی‌دهد و اگر حذفش کنیم اتفاقی نمی‌افتد و بعد از مدتی آن را هم حذف می‌کنیم. یکی هم اشتباه در انتخاب بازیگر است.

مدیری درباره اینکه چطور تلویزیون می‌تواند بی‌رحمانه شخصیت‌هایی را به سخره بگیرد،‌ گفت: هر شخصیتی یا هر تیپی یکسری خصوصیات دارد. حتما اهل یک جایی است. یا خمیده است یا جین می‌پوشد، یکسری خصوصیات فرهنگی دارد. یک زبان خاص برای خودش دارد. نمی‌توان شخصیتی خلق کرد که فرهنگ و جغرافیایی را تداعی نکند. حتی برره که یک دنیای خیالی است نیز اعتراض گروهی را درآورده بود که لهجه فلانی نزدیک به لهجه اهالی فلان شهرستان است..! یا در "مرد هزارچهره " می‌گفتند چرا اداره ثبت احوال شیراز؟ چرا اصفهان نه؟ به هر حال برای خلق یک شخصیت مجبوریم یکسری خصوصیات برای او تعریف کنیم.

مدیری اضافه کرد: شخصیت‌های خوب و دوست داشتنی و پاک خنده‌دار نیستند. وقتی شخصیتی کمدی خلق می‌شود که پر از تضاد و ناهنجاری باشد. پزشک خوب و شریف و درستکار جایی برای شوخی ندارد. البته من قبول دارم که باید در تصویر طنزآمیز این آدم‌ها، مواظب باشیم.

او همچنین در پاسخ به علت جدایی از پیمان قاسم‌خانی و میزان تاثیر او در آثارش گفت: پیمان به دلیل یکسری گرفتاری‌ها و مشکلاتی که در حوزه سینما دارد، زمان کار کردن را با ما پیدا نکرد. او هم‌زمان درگیر دو سه کار بود و نمی‌توانست در کار آخر با ما همراهی کند. این قطع همکاری دلیل خاصی ندارد و امیدوارم بتوانیم دوباره هم‌کاری خود را آغاز کنیم زیرا جای خالی‌اش به شدت حس می‌شود.

همچنین در این نشست خشایار الوند گفت: تمام بازیگرانی که در کار مدیری بازی کرده‌اند، سقف بازیگری آنها در این کارها بوده و اگر به صورت مستقل کار کنند، بازی‌شان به‌اندازه‌ای که در کار مدیری دیده شده، دیده نمی‌شود. یا خودشان را تکرار می‌کنند. این یکی از خصوصیات ذاتی و متافیزیکی مهران مدیری است که نقشی را به بازیگر پیشنهاد می‌کند که به شدت مناسب اوست.

وی در قسمت دیگری از سخنانش با تاکید بر این که مدیری روی این که در طنزهایش به هیچ قشر و گروهی برنخورد، حساس است، گفت: در "قهوه تلخ " سکانسی نوشته بودم که برای آن که پیری مردی را به رخش بکشند، یک دست دندان به او هدیه می‌دهند. مدیری گفت شاید عده‌آی از افراد پیر از این شوخی ناراحت شوند. حتی وقتی مدیری نقش خودش را هم در "مرد هزارچهره " بازی کرد ما تلفن اعتراض آمیز داشتیم! همیشه این اعتراض‌ها هست.

در نشست «نور، صدا، دوربین، خنده» صورت گرفت؛

نگاه به ویژگی های طنز مهران مدیری

11 خرداد 1389، ساعت 11:5

نشست بررسی ویژگی‌های طنز در آثار «مهران مدیری» در ادامه سلسله نشست‌های نقد و بررسی فیلم دفتر طنز حوزه هنری با عنوان «نور، صدا، دوربین، خنده» عصر دیروز در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.

به گزارش ستاد خبر انتشارات سوره مهر در این نشست که با حضور «مهران مدیری» برگزرا شد ، قسمت‌هایی از کارهای شاخص مدیری مثل «شب‌های برره» و «مرد هزارچهره» پخش شد و سپس حمیدرضا ابک،‌ خشایار الوند و مهران مدیری به سئوالات مخاطبان پاسخ دادند.

سپس «حمیدرضا ابک» به ویژگی های طنز مدیری پرداخت و گفت: برای خندیدن به طنزهای مدیری، مخاطب باید داده‌هایی از پیش در ذهن داشته باشد تا به شوخی‌های او پی ببرد. به طور مثال برای پی بردن به شوخی‌ یکی از قسمت‌های "مرد هزارچهره " باید روی پاتوق‌ها و جمع‌های روشنفکری مطالعه کرده باشد و با ویژگی‌های شخصیتی برخی از هنرمندان آشنا باشد. بر این اساس مخاطبی که چنین زمینه‌ای را ندارد، نمی‌تواند به کارهای آقای مدیری بخندد.

وی مهم‌ترین نکته در آثار طنز مهران مدیری را آشنایی‌زدایی دانست و گفت: حتی بی‌انصاف‌ترین منتقدان هم بر این عقیده‌اند که آثار مهران مدیری باعث ارتقای سلیقه مخاطبان شده‌ است و مخاطب ما دیگر به چیزهای بی‌مزه نمی‌خندد زیرا همان طور که اشاره کردم مدیری برای خنداندن به مخاطب باج نمی‌دهد.

در ادامه نشست مهران مدیری درمورد نحوه انتخاب بازیگران کارهایش ، با بیان اینکه « انتخاب بازیگر برای آثار من فرآیند پیچیده‌ای نیست » گفت: قبل از این که این گروه ثابت را که سال‌هاست با هم کار می‌کنیم، جمع کنم، بازیگران را از طریق تست انتخاب می‌کردم. یا این که به من معرفی می‌شدند که آنها نیز باید تست می‌دادند اما الان، با گروه ثابت خودمان کار می‌کنیم، مگر نقش‌هایی که نیاز به بازیگر جدیدی دارند که آن هم با مراجعه به آرشیوهایی که در مؤسسه بازیگری امین تارخ و برخی از موسسات بازیگری دیگر است، انتخاب می‌کنیم و از آنها تست می‌گیریم.

مهران مدیری در پاسخ به سئوالی مبنی بر این که چرا برخی از کاراکترها در کارهای او جواب نمی‌دهند؟، گفت: قطعا پیش می‌آید که من در انتخاب بازیگری اشتباه کرده باشم که این اشتباه در دو حالت رخ می‌دهد. یکی این که شخصیتی خلق می‌کنیم و در متن جواب نمی‌دهد و اگر حذفش کنیم اتفاقی نمی‌افتد و بعد از مدتی آن را هم حذف می‌کنیم. یکی هم اشتباه در انتخاب بازیگر است.

مدیری درباره اینکه چطور تلویزیون می‌تواند بی‌رحمانه شخصیت‌هایی را به سخره بگیرد،‌ گفت: هر شخصیتی یا هر تیپی یکسری خصوصیات دارد. حتما اهل یک جایی است. یا خمیده است یا جین می‌پوشد، یکسری خصوصیات فرهنگی دارد. یک زبان خاص برای خودش دارد. نمی‌توان شخصیتی خلق کرد که فرهنگ و جغرافیایی را تداعی نکند. حتی برره که یک دنیای خیالی است نیز اعتراض گروهی را درآورده بود که لهجه فلانی نزدیک به لهجه اهالی فلان شهرستان است..! یا در "مرد هزارچهره " می‌گفتند چرا اداره ثبت احوال شیراز؟ چرا اصفهان نه؟ به هر حال برای خلق یک شخصیت مجبوریم یکسری خصوصیات برای او تعریف کنیم.

مدیری اضافه کرد: شخصیت‌های خوب و دوست داشتنی و پاک خنده‌دار نیستند. وقتی شخصیتی کمدی خلق می‌شود که پر از تضاد و ناهنجاری باشد. پزشک خوب و شریف و درستکار جایی برای شوخی ندارد. البته من قبول دارم که باید در تصویر طنزآمیز این آدم‌ها، مواظب باشیم.

او همچنین در پاسخ به علت جدایی از پیمان قاسم‌خانی و میزان تاثیر او در آثارش گفت: پیمان به دلیل یکسری گرفتاری‌ها و مشکلاتی که در حوزه سینما دارد، زمان کار کردن را با ما پیدا نکرد. او هم‌زمان درگیر دو سه کار بود و نمی‌توانست در کار آخر با ما همراهی کند. این قطع همکاری دلیل خاصی ندارد و امیدوارم بتوانیم دوباره هم‌کاری خود را آغاز کنیم زیرا جای خالی‌اش به شدت حس می‌شود.

همچنین در این نشست خشایار الوند گفت: تمام بازیگرانی که در کار مدیری بازی کرده‌اند، سقف بازیگری آنها در این کارها بوده و اگر به صورت مستقل کار کنند، بازی‌شان به‌اندازه‌ای که در کار مدیری دیده شده، دیده نمی‌شود. یا خودشان را تکرار می‌کنند. این یکی از خصوصیات ذاتی و متافیزیکی مهران مدیری است که نقشی را به بازیگر پیشنهاد می‌کند که به شدت مناسب اوست.

وی در قسمت دیگری از سخنانش با تاکید بر این که مدیری روی این که در طنزهایش به هیچ قشر و گروهی برنخورد، حساس است، گفت: در "قهوه تلخ " سکانسی نوشته بودم که برای آن که پیری مردی را به رخش بکشند، یک دست دندان به او هدیه می‌دهند. مدیری گفت شاید عده‌آی از افراد پیر از این شوخی ناراحت شوند. حتی وقتی مدیری نقش خودش را هم در "مرد هزارچهره " بازی کرد ما تلفن اعتراض آمیز داشتیم! همیشه این اعتراض‌ها هست.

نگاهی به نمایش ”داستان یک پلکان” نوشته و کار ”رضا گوران”

آفریدن فضای انتزاعی 

نگاهی به نمایش ”داستان یک  

 

پلکان” نوشته و کار ”رضا گوران”

افسانه نوری: یکی از عناصر متمایز کننده‌ هر نمایش از دیگری فضای خاص آن نمایش است. فضایی که به آن جان می‌بخشد و ذهنیت مخاطب بر اساس آن شکل می‌گیرد. این فضا چه ملهم از نمایشنامه‌ای رئالیستی باشد و چه نباشد بر پایه روایت خود، مخاطب را با اتمسفر موجود درگیر کرده یا بر اثر تفسیری اشتباه از متن، مخاطب را از اثر نمایشی دور می‌کند.

نمایش "داستان یک پلکان" نیز از این قاعده مستثنی نیست. این نمایش از فضای ویژه‌ای برخوردار است. فضایی که با نیمکت‌های چیده شده در صحنه و درهایی که در اطراف آن قرار دارند، با بازیگرانی که همه لباس‌هایشان تنالیته‌ای از رنگ‌های سرد و نشانه‌هایی از قرمز دارد و با شیوه بازی و میزانسن‌های خاص معرفی می‌شود. در صحنه‌های آغازین نمایش، با داستانی ساده روبرو می‌‌شویم. عشقی میان پسر و دختر جوان دو خانواده که به دلایلی نامعلوم اجازه ریشه گرفتن این عشق در قلب این دو را نمی‌دهند. دلایل این ممنوعیت همچنان بر ما پوشیده می‌ماند تا در صحنه‌های پایانی کار از آن گره‌گشایی شود.  این نقطه شروع که می‌تواند نقطه عطفی برای پیش رفتن داستان باشد، به نقطه عطفی برای عقب رفتن داستان در زمان گذشته تبدیل می شود. به این ترتیب با فضایی روبرو می‌شویم که در آن در هر صحنه مخاطب با اتفاقی که پیش از این افتاده مواجه می‌شود. این موضوع تا میانه نمایش چندان محسوس نیست و فقط نشانه‌هایی کوچک در آن وجود دارد که راهگشای چندانی برای درک مخاطب از این بازی زمانی به حساب نمی‌آید. تنها در زمانی که با دو کاراکتر پدر و مادر پسر عاشق‌پیشه روبرو می‌شویم که قنداق او را در بغل دارند، ناگهان متوجه می‌شویم که نمایش سیری برعکس در زمان را طی کرده است. سیری که تا این لحظه نمایش به کندی و شاید با احتساب روزها اتفاق افتاده و از این لحظه به بعد شتاب و وضوح بیشتری می‌گیرد. شتابی که در آن با زمانی در حدود 17 ـ 18 سال پیش از زمان داستان روبرو می‌شویم. این موضوع گرچه آگاهی‌دهنده است و مخاطب را در درک فضای زمانی جدیدی که در نمایش به وجود آمده یاری می‌رساند؛ اما آنقدر ناگهانی اتفاق می‌افتد که درک زمانی مخاطب را برهم ریخته و نمایش را به دو پاره تبدیل می‌کند. پاره‌ای که در آن گذر از امروز به دیروز با کندی و با فاصله کوتاهی در حد ساعت‌ها و روزها صورت می‌گیرد و حتی توهم پیش رفتن مستقیم داستان در زمان را به وجود می‌آورد. و پاره‌ای دیگر پس از آن که ناگهان گذری زمانی به اندازه سن پسر جوان (سالها)، در گذشته اتفاق می‌افتد. پس از آن دوباره سیری عقب رو در زمان در حد روزها و ساعتها، که در آن با داستان زندگی کاراکترها، اتفاقاتی که برای آنها افتاده و دلیل دشمنی امروز آنها مواجه می‌شویم.
گرچه موضوع متن نمایش بر پایه فاش کردن اطلاعات گذشته و نمایش شکاف میان روابط آدم‌ها و تنهایی آن‌ها  شکل گرفته است؛ اما این اتفاق به سادگی و با سیری خطی (البته در زمان گذشته) اتفاق نمی‌افتد. کلیت داستان نمایش از سیری مشخص برخوردار است که در آن با ساختاری قطعه قطعه و پازل مانند روبرو می‌شویم. ساختاری که در آن معرفی مختصری از هر کدام از کاراکترها و روابط میان آنها صورت می‌گیرد. این معرفی قرار است با پیشرفت نمایش کامل شود. نویسنده و کارگردان نمایش، "رضا گوران" برای تکمیل این اطلاعات از شیوه خاص خود استفاده کرده است. شیوه‌ای که در آن با حذف نقاط اوج خرده داستان‌ها روبرو هستیم و اطلاعات نهایی داستان از مخاطب پنهان نگه داشته شده‌اند. در این شیوه برای مثال دلایل ازدواج یکی از زوج ها (خانواده پسرجوان، به ویژه پدر) کاملاً نامشخص و یا سطحی هستند و نمی‌توانند به عنوان دلایلی قانع کننده برای ادامه سیر داستان ( رو به جلو) مطرح شوند. این شیوه نگارش که ظاهراً در آن تعمد نویسنده وجود دارد، به باقی ماندن سوالات بی جواب در ذهن مخاطب می‌انجامد.
در کارگردانی نمایش "داستان یک پلکان" با فضای نیمه انتزاعی مواجهیم که از قرار معلوم نیمکت‌های چیده شده در آن قرار است نقش پلکانی را بازی کنند که کاراکترها دائماً در حال عبور از آن هستند. علاوه بر نیمکت‌ها، جنس‌بازی‌ها، رنگ، نور، موسیقی و کلیت حاکم بر فضا که با میزانسن های فشرده شده ترکیب می شوند در آفریدن این فضای نیمه انتزاعی بی‌تاثیر نیستند.
میزانسن‌های تفکیک شده نمایش در فضاهای دونفره اتفاق می‌افتد. فضاهایی که در آن هم در متن و هم در کارگردانی نمایش رابطه کج دار و مریزی را شاهدیم که از پس سالیان بر کاراکترهای نمایش تحمیل شده، رابطه‌ای که درباره آن سخنی گفته نشده و زندگی پوچی در آن تصویر می‌شود که مسیر حرکت تک تک کاراکترها را به سوی پوسیدگی و ناامیدی نشان می‌دهد. مسیری که شاید پسر و دختر جوان خواهان تغییر آن و خروج از آنند؛ اما به نظر می رسد که ناخواسته قدم در راه پدر  و مادرهای خود گذاشته و زندگی آنان را دوباره زندگی می‌کنند.
این ناکامی در روابط کاراکترها علاوه بر صحنه‌های دونفره‌ای که در آن شکلی از رابطه‌ای خصوصی نمایش داده می‌شود، در مونولوگ‌های کوتاه هر کدام از کاراکترهای اصلی نیز جلوه‌گر می‌شود. مونولوگ‌هایی شاعرانه که در آن‌ها کاراکترها رازهای نگفته خود و شاید وجه خاموش و دلمرده خود را به زبان می‌آورند. این وجه دلمرده و مایوس در تمام طول کار قابل شناسایی است. به نظر می‌رسد که افسردگی و خاموشی و دست روی دست گذاشتن بخشی از زندگی این آدمها شده، آدمهایی که از هم دور می‌شوند و در توهم یافتن رابطه‌ای ناب و خالص به گذشته یا رویاهای خود پناه می‌برند.
رنگ‌های تیره و فضای دلمرده و غم زده اثر و حتی طراحی صحنه و ریتم کند نمایش، دست به دست هم داده‌اند که با وجود تمام نوآوری‌ها، نمایش "داستان یک پلکان" نمایشی معمولی و تا حدودی کسل‌کننده باشد. نمایشی که در آن دردهای انسانی تنها بر سطح نمایش جلوه‌گر می شوند و راهی به عمق آن نمی‌یابند. تعویض صحنه‌های طولانی و در برخی مواقع غیرضروری می‌تواند دلیلی دیگر در کند شدن ریتم کار و یکنواختی فضای آن باشد.